سالها پیش در کتابی خواندم که استاد فیزیکی به دانشجویان خود گفته بود وقتی میتوانید بگویید فیزیک کوانتوم را یادگرفتهاید که بتوانید آن را به کارگران معدن تعلیم دهید. دانشجویی در جواب گفت: استاد این درست است ولی کارگران معدن چگونه میتوانند فیزیک کوانتوم را بدون تحصیل دروس پیشنیاز درک کنند. این گفتگو یادآور تدریس مقدمه علم حقوق در دانشگاه است. استادی حقوق را فهمیده که بتواند آن را به زبان ساده برای دانشجویان ترم اول بازگو کند. اما خیلی از مباحث مقدمه علم حقوق راجع به مباحثی است که دانشجویان هنوز نخواندهاند و بسیاری از مثالها و نمونهها را بعدا در طول تحصیل خود مطالعه میکنند.
از روزهای اول ورود به دانشگاه به دنبال کتابی بودم که حقوق را به زبان ساده و قابل فهم برای دانشجویان ترم اول تشریح کند. کتابهای موجود خیلی فنی بودند و فهم آنها برای دانشجویان ساده نبود و مطالب آنها نیز بعضا به گذشته تعلق داشت. در سه دهه گذشته چندین بار تصمیم گرفتم که کتاب مقدمه حقوق بنویسم چرا که درس مقدمه برای دانشجویان حقوق، بسیار اهمیت دارد. این درس به آنها میگوید که حقوق چیست، چه اهدافی را دنبال میکند، چه منطقی بر آن حاکم است، چه شاخهها و زیرشاخههایی دارد، منظور از فلسفه حقوق چیست، چطور قوانین تفسیر میشوند، قاضی چگونه حکم صادر میکند، آینده شغلی این رشته چیست و برای ورود به مباحث حقوقی و موفقیت در آن چه آمادگیهایی لازم است.
علاوه بر دانشجویان حقوق، بسیاری از رشتههای دانشگاهی با مباحث حقوق مرتبطاند و درسی به نام مقدمه علم حقوق یا کلیات حقوق دارند. آنها بیشتر از دانشجویان حقوق در درک کتابهای مقدمه حقوق با مشکل روبرو هستند. علاوه بر آن، بسیاری از افراد جامعه به فراخور کار، شغل یا کنجکاوی خود به دنبال افزایش آگاهیهای خود از حقوقاند و به دنبال کتاب قابل فهمی هستند که آنها را با دنیای مرموز حقوق آشنا کند.
چند بار برای نوشتن کتاب مقدمه تجهیز شدم، اما کار مشکلتر از آن بود که در ابتدا بهنظر میآمد. نگارش کتابهای سنگینی مثل حقوق تطبیقی، حقوق تجارت بینالملل، داوری تجاری بینالمللی، حقوق نفت و گاز و قراردادهای بیاوتی پشتوانه و دلگرمی قوی بودند که من را در این سفر یاری رسانند ولی باز دلهره وجود داشت. اما به هر حال مقدمه حقوق باید نوشته میشد. به قول شیخ اجل سعدی، «که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی». به رغم دشواریهایی که در نوشتن کتابهای قبلی تجربه کرده بودم، باز بهقول حافظ غافل بودم که «تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول **** آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل».
این کتاب دو هدف اصلی را دنبال میکند. اول اینکه مقدمهای باشد بر دانش روز حقوق تا بتواند دانشجو را در گامهای اول با مفاهیم و ساختارهای حقوق آشنا کند. دوم، کتاب تا حد ممکن قابل فهم باشد تا برای دانشجویان و غیر دانشجویان قابل استفاده باشد و پنجرهای باشد که دوستداران حقوق بتوانند نگاهی به حقوق و محتوای آن داشته باشند.
یکی از روزهایی که بهسختی مشغول نگارش این کتاب بودم، همسرم که مدتها است در کارهای خیریه همکاری دارد، پیشنهاد نمود که منافع مالی این کتاب وقف امورخیریه و در اختیار ایشان قرار گرفته تا برای مستمندان هزینه شود. پیشنهاد از چند جنبه جالب بود. اول اینکه، نوشتن مقدمه علم حقوق جزء آرزوهای همیشگیام بوده و چه بهتر که درآمد آن وقف امور خیریه شود. دوم، با توجه به پیشبینی اینکه کتاب با استقبال خوبی روبرو میشود، اختصاص درآمدهای آن به امور خیریه، احیای سنت حسنه وقف است و خریداران کتاب خود را در این نوعدوستی و دستگیری از مستمندان شریک میدانند. سوم هم اینکه همسر گرامی اجازه میدادند که وقت بیشتری برای نوشتن کتاب صرف و کتاب را با سرعت بیشتری تمام کنم.
بهپاس تشکر از این پیشنهاد شگفتانگیز، این کتاب را به کلیه کسانی که صادقانه و مومنانه در کار خیر فعالیت میکنند، تقدیم و کلیه منافع مالی آن را در این چاپ و چاپهای بعدی وقف امور خیریه میکنم.
درآمدی بر کتاب مقدمه علم حقوق
در حالی که حقوق تمام ابعاد زندگی ما را احاطه کرده است و حوزه تحت نفوذش را روز بهروز گسترش میدهد، در مورد چیستی آن اختلاف نظر فراوان است. برخی حقوق را ناشی از طبیعت اشیا و فطرت انسان میدانند که انسان را به انجام رفتارهای شایسته و نیکو امر و از انجام رفتارهای ناپسند و زشت نهی میکند. در مقابل عدهای، حقوق را چیزی جز فرامین حاکمانی نمیدانند که احکام خود را به جامعه تحمیل و نافرمانان را مجازات میکنند. دسته دیگری حقوق را ابزار سلطه میدانند که با توسل به آن طبقات سلطهگر حاکمیت و سلطه خود بر طبقات فرودست را حفظ میکنند. عدهای دیگر حقوق را زاییده اجتماع و برخی دیگر آن را ابزار مهندسی اجتماع میدانند. برخی حقوق را ناشی از مذهب و برخی دیگر آن را در خدمت مذهب میدانند. در فصل اول بهاختصار در مورد چیستی حقوق و ویژگیهای آن صحبت میشود. سپس کارکرد حقوق در جامعه مورد بررسی قرار میگیرد.
حقوق تنظیمکننده روابط اجتماعی است و به اشخاص میگوید که چه رفتاری صحیح است که باید انجام شود و چه رفتاری ناصحیح است که نباید انجام شود. اما اخلاق، مذهب، سنن اجتماعی و امثال آن نیز به ما میگویند که چه رفتاری پسندیده و چه رفتاری ناشایست است. تفاوت قواعد حقوقی از قواعد اخلاقی یا مذهبی در فصل دوم مورد بررسی قرار میگیرد. در این فصل همچنین تأثری که حقوق از سیاست، جامعه و اقتصاد میپذیرد و تأثیری که بر آنها میگذارد، مورد بررسی قرار میگیرد.
حقوق مجموعهای از قوانین اساسی و قوانین عادی، معاهدات، آییننامهها، تصویبنامهها، مقررات، عرفها و رویهها است که منابع حقوق را تشکیل میدهند و مبنای قضاوت دادرسان هستند. منابع حقوق و سلسله مراتب آنها در فصل سوم بررسی میشود.
شناخت شاخهها و زیرشاخههای حقوق برای مقاصد آموزشی اهمیت بسیاری دارد و به حقوقدان اجازه میدهد که مباحث حقوقی مرتبط را ذیل شاخههای حقوقی دسته بندی و مورد مطالعه قرار دهد. حقوقدان با دستهبندی مباحث حقوقی، اصول مشترک هر دسته را استخراج و بر مصادیق مربوط اعمال مینماید. در این کتاب، دستههای حقوقی به چهار گروه اصلی یعنی حقوق خصوصی، حقوق عمومی، حقوق کیفری و حقوق بینالملل تقسیم شده که هر کدام در یک فصل جداگانه شامل فصلهای چهارم تا هفتم ذکر شده است. در ذیل هر شاخه اصلی، زیرشاخههای مرتبط آن شاخه نیز بهاختصار بررسی شده است.
از آنجا که بروز اختلاف در جوامع انسانی گریزناپذیر است و یکی از وظایف اصلی حقوق حل و فصل اختلافاتی است که بین مردم، یا بین مردم و حکومت بروز میکند، فصل هشتم به نحوه رفع اختلافات و حل و فصل آن اختصاص دارد. در این فصل ضمن بیان شیوههای رسمی حل اختلاف مثل دادگاه به شیوهای جایگزین حل اختلاف نیز مثل مذاکره، کارشناسی، سازش و داوری نیز پرداخت شده است.
فصل نهم به این موضوع اختصاص دارد که حقوقدان در مقام قاضی یا وکیل چگونه با یک مسئله حقوقی برخورد میکند و بر اساس چه منطق و اصولی آن را حل و فصل مینماید. حقوقدان برای برخورد با یک مسئله حقوقی از منطق خاصی استفاده میکند که گرچه از جهاتی با منطق مورد استفاده در دیگر علوم یکسان است ولی ویژگیهای خاصی دارد که استدلالهای حقوقی را برای غیرحقوقدانان رمزآلود کرده است.
در فصل دهم، فلسفه حقوق یا مکاتب حقوقی بررسی میشود که به این منظور پنج مکتب مورد بحث قرار میگیرد. در یازدهمین فصل، شغلها و حرفههای حقوقی معرفی میشوند. چگونگی ورود به سمتهای حقوقی مثل قضاوت، وکالت، سردفتری، کارشناس حقوقی، مشاوره حقوقی و تدریس در دانشگاههای و چالشهای هرکدام از این شغلها از دیگر مطالبی است که در این فصل بررسی میگردد.