خرخونی

یادم نیست که اولین باری که این کلمه «خرخون» را شنیدم کی بود. اما می دانم که خیلی ها مرا به این لقب مفتخر کرده اند. خب من هم مثل هر کس دیگر از این لقب خوش ام نمی آمد و یادم می آید وقتی این کلمه را هم کلاسی هایم در مورد من بکار می بردند، برای این که به آنها نشان دهم که «خرخون» نیستم سعی می کردم دیگر پیش آنها درسهایم را دوره نکنم و اصلا روی کتاب و دفترم نگاه نکنم. البته گاهی هم «ننه من غریبا» در می آوردم و می گفتم که تمام دیشب سردرد گرفته بودم، یا مهمان آمده بود خونه امان، یا بابام برای یک کاری فرستاده بودم، و از این دست حرفها … که نتیجه بگیرم که نشد که درس بخوانم بلکه دست از سر ما بردارند. البته بچه ها هم این حرفهای من را خیلی جدی نمی گرفتند ولی به هر حال این هم یک نوع دفاع در مقابل اتهام «خرخونی» بود که چپ و راست زده می شد.

یه روز وقتی یکی از همکلاسی ها من را «خرخون» خطاب کرد، عکس العمل نشان دادم و کار به مجادله کشید. شب آن روز که می خواستم بخوابم همه اش این کلمه لعنتی «خرخون» و آن جر و بحث در مدرسه دور کله ام چرخ می زد که آخه این «خرخون» یعنی چه: یعنی من خر هستم و درس می خوانم. خب خیلی از بچه های کلاس که از من خرتر اند؛ حتما منظور این نیست؛ اگر معناش این باشد که ناراحت کننده نیست چو بچه ها که می دونند که من خر نیستم. یا منظور آنها این است که من هر چه می خونم باز عین خر هیچی نمی فهمم. این هم که درست نیست چون من اگر درس می خونم که می فهمم و توی کلاس ریاضی تمام مسئله های مشکل را من حل می کنم و بچه ها سر دفتر من با هم دعوا می کنند و تازه توی امتحان هم همیشه بهترین نمرات را می گیرم. شاید منظور آنها این باشد که من مثل خر درس می خوانم. عین خر درس می خوانم یعنی چه؟ یعنی همانطور که خر سرش را پایین می اندازد و بار را به مقصد می رساند، من هم سرم را روی کتابم می اندازم و … هی این حرفها را به خودم می زدم و به خودم دلداری می دادم که «خرخون» خیلی حرف بدی هم نیست. حتما «خرخونی» یعنی خیلی درس خونی، یعنی آنقدر درس بخوانی که انگار خر می خواهد دانشمند بشود. خب اگر آدم اینطوری دانشمند بشود که بد نیست حتی اگر مثل خر هم درس بخواند. ولی مگر خر درس می خوند؟… این حرفها صد بار توی مغزم دور خورد تا بلاخره آن شب خوابم برد.

اخیرا کسی به شوخی یا جدی چیزی به ام گفت که دوباره من را به یاد «خرخونی» آن زمان انداخت و دست مایه ای برای این دلنوشته شد. او به من گفت: «تو یه فرد خیلی معمولی هستی که فقط زیاد می خونی و زیاد کار می کنی و بلاخره یه خرخون واقعی هستی!» دیگه آن حساسیتهای دوره نوجوانی گذشته بود که از این کلمه ناراحت شوم و شب نخوابم و برای این که نشان بدهم که خرخون نیستم جواب برخی از سوالات سرکلاس یا امتحانی را ندهم و تجاهل کنم بلکه از شر همکلاسی های ناجنس رهایی پیدا کنم. در دهه پنجاه عمرم دیگر «خرخون» مفهوم بدی را برایم تداعی نمی کرد. آره من «خرخون» ام ولی تو چی هستی؟

پس از مطالعه زیاد در احوال دانشمندان، بزرگان و افراد موفق در گذشته و حال دریافتم که توفیق همواره در گرو تلاش و کوشش و محرومیت بوده است؛ کوشش و تلاش در حد غیر متعارف و در کنار آن محرومیت غیر متعارف از لذایذ زندگی و نعم دنیوی که برای بسیاری از مردم نشان از وجود رگه هایی از «خریت» دارد. وقتی شما احوال آن دانشمند کاشف[۱] هلیکوباکتری را مطالعه می کنید که برای اثبات نظریه خود مبنی بر این که زحم اثنی عشری ناشی از وجود این باکتری است، خود را آلوده می کند؛ یا آن مهندس چینی[۲] که برای حفر اولین چاه نفتی چین حاضر می شود از بیمارستان فرار کرده و به محل کارش در بدترین آب و هوا برگردد و برای جلوگیری از انفجار چاه و نبود امکانات با دست و پا سیمان درست کند و مجددا مجروح گردد بنحوی که مشرف به مرگ شود؛ یا کسی که هفته ها خود را در خانه زندانی کرده و در خانه یا آزمایشگاه مطالعه می کند و کتاب و مقاله می نویسد؛ و صدها نمونه دیگر همه حاکی از این واقعیت است که توفیق در گرو چیزی است که مردم عادی آن را غیر عادی می پندارند و آن را به «خریت» نسبت می دهند.

امروزه برخی از افراد به خصوص از نسل جوان هیچ تمایلی به زحمت و تلاش ندارند ولی در عین حال امید موفقیت دارند. برخی نیز تلاش و کوشش را اساسا بیهوده می دانند و راه کسالت و بی حالی را پیش گرفته اند به نحوی که بی رمقی و بی انگیزگی تمام وجودشان را گرفته است و چون یخ فسرده در آب هستند و هیچ انرژی از خود بروز نمی دهند. این که نشد است. چطور می شود که بدون زحمت به توفیقی دست یافت!؟

یکی از مهندسان موفق صنعت نفت که چندین سال پیش بازنشسته شد روزی به من گفت که من از بچگی کار کردم و شب و روز درس خواندم و زحمت کشیدم و نهایتا برای تحصیلات عالی به امریکا رفتم. پس از اخذ فوق لیسانس چندین سال در بدترین شرایط در فیلدهای نفتی امریکا کار کردم. از موقعی که به ایران برگشته ام نیز شب و روز توی پروژها در مناطق نفت خیز و در دمای بالاتر از پنجاه کار کردم. حالا که بعضا به شهرستان محل تولدم می روم تا اقوام و نزدیکان را ببینم و بعضی از آدمها آنجا می بینند که از جهت مالی دستم به دهانم رسیده و بلاخره یه ماشین خوب، یک خونه خوب و .. دارم، پشت سرم صفحه می گذارند که فلانی چار روز رفته توی نفت و هپل هپو کرده و برای خودش دستگاهی به هم زده است. او ادامه داد که به خدا قسم آنها که پشت سرم حرف می زنند یک دهم بلکه یک صدم رنج ها و زحمات من در زندگی را نکشیده اند ولی حالا حسرت زندگیم را می خورند و پشت سرم این خزعبلات را می بافند؛ آنها حتی یک روز در تمام عمرشان به اندازه من کار نکرده اند و حالا که موفقیت من را می بینند چنین و چنان می گویند.

بله به قول مولوی «ای تن آخر بجنب بر خود و جهدی بکن *** جهد مبارک بود از چه تو پژمرده‌ای». باید تلاش کرد و اگر خواستید از معمول مردم بالاتر شوید باید خیلی از چیزها را بر خود حرام کنید. هر شب مهمانی! هر روز تا لنگ ظهر خواب! هر روز ساعتها روبروی تلویزیون چمباتمه زدن! ساعتها وب گردی توی اینترنت! ساعتها کپ زدن و اختلاط کردن! و…. آخرش نه هنری و نه پیشرفتی و نه توفیقی و نه آینده ای. زمانی که باید کاشت و هنری کسب کرد به بازی گوشی و ناپخته گی تباهش می کنیم و بعد یک عمر رنجش را می کشیم و حسرت اش را می خوریم و برای الیتام درد خویش دیگران را متهم می سازیم و حسادت می ورزیم و آخرش با نکبت این دنیا را وداع می کنیم!

خیلی ها می گویند تلاش و کوشش برای چی؟ مگر همه که این روزها به مال و منال بادآورده رسیده اند از گذر تلاش و کوشش بوده است؟ نمی توان این حرفها را نفی کرد ولی در عین حال نمی توان بر راه صحیح و عمل صالح تکیه نکرد و افراد را به موهومات و راههای ناصواب رهنمون ساخت. حتی این پولداران نوظهور نیز در نتیجه تلاش و سعی دیگران به چنین نوایی رسیده اند و به طرق ناصحیح و از روشهای نامشروع و یا سیاستهای غلط توانسته اند سعی و کوشش دیگران را به ناحق برای خود تصاحب کنند. آنها نه رهبر ما هستند و نه مقتدای ما و نه ما تمایل داریم که راه آنها را برویم. به قول مولوی: «اما تو مگو که جهد و کوشش *** سودم نکند که بودنی بود».

من «خرخون» هستم چرا که وقتی کسی برای تحصیل به استرالیا رفته باشد و پنج سال درآن کشور باشد و حتی یکی از شهرهای آن کشور را نبیند؛ یا روی صندلیش بنشیند و مطالعه کند بدون این که متوجه شود که شش ساعت تکان نخورده است؛ یا آنقدر غرق درس و مطالعه باشد که نفهمد که صبح شده است؛ یا هزاران ساعت از اوقات فراغت خود را بجای گذراندن با خانواده و میهمانی رفتن و لذت بردن صرف نوشتن کتاب و مقاله کند و شب از درد گردن خوابش نبرد، و … خب با تمام استانداردهای جهانی هم در نظر بگیرید «خرخون» است. مگر دیگران که به توفیقاتی نایل شدند کمتر زحمت کشیدند، رنج بردند و تلاش کردند؟

بعد از این سالها حداقل این را می فهمم که «خرخون» از «خرنخون» صد پله بهتر است چون به قول مولوی «کوشش بیهوده به از خفتگی» و بنابراین عاشق «خرخون» ها هستم. چه منظور از «خرخون» همان «پرخون» باشد یا هر چیزی دیگر. من به آن کاری ندارم.

البته باید مراقب کسانی بود که ما را به «خرخونی» متهم می کنند. آنها خود دچار کسالت و پژمردگی و افسردگی هستند و تیرهای زهر آگینی در آستین دارند و به محض این که شما با آنها حشر و نشر کنید، تیرهای یأس و پژمردگی و کسالت و بی انگیزگی را به سمت شما شلیک می کنند و شما را نیز مثل خودشان مجروح خواهند ساخت. هیچ چیزی مثل کسالت و بی انگیزگی و فشل بودن مسری نیست. چرا که به قول مولوی: «از مردم پژمرده دل می‌شود افسرده *** چو پژمرده گشتی تو، دیگر نروئی».


  1. فاطمه
    پاسخ

    سلام استاد
    من کلاس دهم رشته تجربی هستم تا الان همیشه معدلم بالای ۵.۱۹ بوده.ولی امسال…

    ۱-حتما میدونید که امسال چقدر سخت بود اومدن به رشته تجربی.اما من اومدم.مشاورمدرسه اول سال اومد به همه گفت برای این صندلیایی که روش نشستین ارزش قاعل بشین و اگه تا پارسال هرچقدر درس میخوندین امسال چند برابر بیشترش کنین اگه هم اول سال افت داشتین عادیه ولی سعی کنین تلاشتونو بیشتر کنین.
    و من اینکارو کردم منی که تا پارسال اصلا نمیدونستم درس خوندن واقعی چیه امسال دیگه به زور برای غذا خوردن از اتاقم میام بیرون منی که تاپارسال شبا حتی نمیتونستم به کتابم نگاه هم بندازم امسال شبا همه خوابنو من درس میخونم باورتون نمیشه چند روز که پشت سر هم تعطیل بودیم من حتی وقت نکردم بیام پای کامپیوتر البته به جز یه با که مجبور بودم.

    ولی استاد مشکل من اینه که هرچی بیشتر میخونم کمتر میگیرم یعنی اعصابم میریزه به هم وقتی که میبینم منی که۹ ساعت برا چند تا صفحه فیزیک وقت گذاشتم از اونی که به زور۴ ساعت درس خونده کمتر میگیرم.

    من از هیچ نظر کمبود ندارم و خانوادم همه جوره پشتم هستن بابام میگه تو حالا اول درس خوندنته صبور باش.داداشم میگه باید بیشتروبهتر بخونی اما خودم میگم روش مطالعم اشتباست.

    میخوام ببینم شما چطور درس میخوندین که بیست بودین و کلا روش صحیح درس خوندن برای بهترین نمره توی مدرسه بودن و رتبه برتر کنکور بودن چجوریه؟

    ۲-سوال بعدیم اینه که صبح زود برای مرور درسای اونروز بلند شدن اشتباهه؟من بعضی وقتا شده که ساعت ۳.۵بلند شم.ولی برادرم (که خودش توی دانشگاهشون به خرخون بودن معروفه و بهترینه کلاسشونه)شدیدا مخالفه و میگه من این راه ها رو امتحان کردم و از نظر روحی و جسمی ضربه دیدم تو دیگه امتحان نکن.حالا به نظر شما چیکار کنم؟

    لطفا هرچی میدونین دراختیارم بذارین.ممنون

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، عزیزم کی گفته من نمراتم همیشه بیست بوده. خیلی خودت را با بقیه مقایسه می کنی. بهتر است روی درس خودت تمرکز کنی و کاری به دیگران نداشته باشی. تازه از کحا می دانی که کسی که چهار ساعت می خواند از تو بالاتر است. هرگز برای نمره درس نخوان. باید درس بخوانی حتی اگر نمره ات خیلی عالی نشود. این کلید موفقیت است.

  2. بتول
    پاسخ

    آقای دکتر سلام
    چه کنم که بتونم تمرکز کنم و درس بخونم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، چیزی که نمی گذارد ما روی درس تمرکز کنیم، نگرانی ها از آینده، غم ها از گذشته و بازی گوشی و تنبلی است. سعی کن نگران آینده نباشی که با این نگرانی خودت داری آن را نابود می کنی. نسبت به گذشته هم غم نخوری که غم خوردن فقط تو را نابود می کند، اما بازی گوشی و تنبلی هر دو بلای جون انسان است یکی از انرزی زیاد و دیگری از انرژی و انگیزه کم.

  3. حسین کریمی
    پاسخ

    سلام مجدا
    من فکر نمیکنم کم هوش باشم چون در کلاس در سطح متوسط قرار دارم و اینگه من در این مدرت من یک مشکل دیگه هم برام به وجود امده است که نمی اوتنم تمرکز کنم من اینگه با خودم در مورد درس حرف میزنم و خیلال پردازی میکنم که دارم برای عده ای تدریس میکنم و اینکه بعضی مسله ها را متوجه نمیشم واقعا احساس شکست میکنم نمیدونم چرا اینطوری هستم ولی این موضوع از زمانی شروع شد که وارد دبیرستان شدم و شروع خر خونی کرذم الان هم به خاطر مشکلاتم همیشه یک مجهولی در ذهنم وجود دارد حتی این زمان که دارم تایپ میکنم
    این یک مشکل هست؟ 😐

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام نه مشکل خاصی نیست. اتفاقا کسانی که خیال پردازی می کنند می توانند خلاق باشند. باید کنترلش کنید که روی درس شما تأثیر منفی نداشته باشد.

  4. حسین کریمی
    پاسخ

    سلام مجدد
    اقا دکتر من فکر نمیکنم هوشم کم باشه چون در سطح متوسط در کلاس قرار دارم
    البته من خیلی بازی انلاین انجام میدم و برنامه دقیقی ندارم و معمولا شب امتحان میخونم ولی درس های مثل جغرافیا زیست خیلی خوب یاد میگیرم و همین طور فیزیک ولی ریاضی شصد درصد یاد میگیرم و شیمی مشکل اصلی من هست خوب متوجه نمیشم واین که موقع کنفرانس باید در حال حرکت باشم و فیلم زیاد میبینم و امیدی به اینده ندارم نمیتونم حرف های معلم را در ریاضی متوجه شم باید خودم بخونم تا یاد بگیرم دیگه نمیدونم چی بگم انگار قسمتی از مغرم یک جا دیگه هست حتی الان که دارم تایپ میکنم
    اگه میشه راهنمای کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب به اندازه ای که بازی می کنی موفقیت ات کم می شود. ما هم دوست داریم شب و روز بازی کنیم ولی جلو خودمان را می گیریم و با هوای نفس مبارزه می کنیم تا پشرفت کنیم. شما هم اگر اینطوری پیش بروید باید همیشه بازی بکنی ولی سعی کن طوری درس بخوانی که این بازی ها را تولید کنی

  5. فرشاد
    پاسخ

    سلام استاد
    ممنونم از متن جالبی که نوشتید
    من دانشجوی ترم دهم پزشکی روزانه هستم
    چند روز قبل از تولدم پدرمو از دست دادم مادرم ازدواج نکرد و کل زندگی و جوونیشو گذاشت پای من و خواهرم…توو فقر و بی کسی بزرگ شدم…بچگیام همیشه دلگیر و ناراحت بودم چیزایی که بچه های دیگه داشتن من نداشتم و نمیتونستم داشته باشم چیزایی مث اسباب بازی یا خریدن خوراکی تووی مدرسه…ما تلویزیون نداشتیم بچه ها از کارتون هایی که میدیدن میگفتن و من آرزو داشتم برا یه بارم شده پای تلویزیون بشینم و کارتون ببینم…
    تنها چیز مثبتی که توو زندگیم بود درس خوندن و شاگرد اول شدن توو مدرسه بود…یادمه کلاس اول دبستان معلمم آقای دهقان بردم جلو کلاس بهم چند تا مداد مشکی و قرمز جایزه داد از اون به بعد من یه خرخون تمام عیار بودم….لذت می بردم از اینکه توو درس خوندن از بقیه بهترم و همیشه بیست میگیرم…من همیشه شاگرد اول بودم و با قدرت درس می‌خوندم..توو هوای سرد زمستون کت میپوشیدم توو حیاط زیر لامپ صد که نورش کمه قدم میزدم و میخوندم…من پزشکی قبول شدم با یه رتبه ی عالی…
    وقتی وارد دانشگاه شدم همه چی خراب شد همه چی…افسردگی گرفتم…
    مادرم توو خونه تنها بود و من توو یه شهر دیگه دانشجو شده بودم فکرم درگیرش بود…اینکه الان مشکلی نداره؟؟چیزی لازم نداره؟؟حالش خوبه یا نه؟؟
    خواهرم هم داشت پرستاریشو تموم میکرد…تامین هزینه های دانشگاه خواهرم و خودم سخت بود برام…مشکل مالی شدید داشتم از پس کپی کردن جزوه هامم برنمی اومدم..
    خلاصه فکرم رو درس نبود و دانشگاه رو افتضاح شروع کردم
    نتونستم درس بخونم…و مشروط شدم…
    واحدهام بهم خورد…همه به تداخل خورده بودن…
    من جا خوندم از همکلاسی هام و چقدر این جا موندن روی روحیه ی من تاثیر منفی گذاشت و اعتماد به نفسمو گرفت ازم
    طوریکه دیگه هرگز نتونستم خرخون باشم
    حس میکردم اون فرشاد مصمم و پرتلاش که خستگی نمیفهمید چیه و فقط میخوند مرده و فقط یه آدم بی انگیزه و ترسو ازش. بجا مونده
    بعد یه مدت اوضاع بهتر شد دغدغه های مالیم کمتر شدن
    تونستم واحدها رو جمع و جور کنم و الان خداروشکر نزدیک به هفت ترمه واحدی نیفتادم و مشکلی پیش نیومده
    ولی بازم مث گذشته درس نمیخونم
    انگیزه ام کمه و تلاش زیادی نمیکنم
    میخوام مث گذشته ها خرخون باشم و لذت ببرم از تلاش زیادم
    من مث قدیما خرخون میشم خرخون…
    بهتون قول میدم استاد
    ااستاد عزیز اگه امکانش بود افتخار بدین و برام یه چیزی بنویسین ممنون میشم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خیلی از ما ها تحت احساسات خود قرار می گیریم و اوضاع را از آنچه بوده بدتر می کنیم. صددرصد مادر شما از اینکه شما درس می خواندید خوشحال بوده است ولی شما به فکر ایشان بوده اید و این روی درس شما تأثیر می گذاشته است و زحمات مادرتان را ضایع می کرده اید. خیلی خوب است که توانستید قدری خود را پیدا کنید ولی هنوز حق مادرتان را ادا نمی کنید. گذشته برای گذشته است با همه ناراحتی ها و ناملایمتی ها ولی آینده را بسازید. خیلی هنوز فرصت هست.

  6. آتنا
    پاسخ

    دکتر مجددا سلام
    جواب شما رو روی کاغذ نوشتم و زدم به دیوار اتاقم، چون جوابتون بسیار جالب و قانع کننده بود. به امید خدا از فردا میخوام خرخونی رو شروع کنم.
    من یک خرخون واقعی هستم😂😂😂

  7. آتنا
    پاسخ

    آقای دکتر واقعا جواب قانع کننده ایی بود.
    کلی خندیدم😂😂😂
    سپااااااسگزاااااارم⚘⚘⚘

  8. reza
    پاسخ

    سلام دکتر من کلاس نهمم معدلم ۱۹:۹۰ولی تستم ضعیفه ضعیفه بطوری که ترازم توکانون۴۸۰۰ چکار کنم لطفا راهنماییم کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب شاید بلد نیستی چطور سوالات تستی را بزنی یا نمی توانی وقت ات را تنظیم کنی. باید بیشتر تست زنی را تمرین کنید.

  9. آتنا
    پاسخ

    سلام آقای دکتر دلنوشته ی شما یه تلنگری بود برای من
    آقای دکتر من میخوام برای ارشد بخونم، کتابامم تقریبا میشه گفت یه هفته ایی میشه که گرفتم، چند روز اولش که برای آزمون و خطا رفت ، تو این یه هفته فقط چن صفحه از بعضی از کتابا رو مطالعه کردم، چند روز هم بنا به دلایلی نتونستم مطالعه کنم حالا یا مهمان ، یا بی انگیزگی و ….
    آقای دکتر نمیدونم چه کار کنم هرجی برنامه می ریزم نمیتونم خوب بهش عمل کنم، چیکار کنم خرخون بشم و انگیزه پیدا کنم، خیلی دوست دارم درس بخونم خیلی دوس دارم خرخونی کنم اما همینکه چهارخط میخونم خسته نیشم با خودم میگم واااای اینهمه کتاب (۳۵۵۰ صفحه ی کل کتابا) تو این ۴ ۵ ماه چطور میتونم بخونم و تموم کنم و بعدش دوباره بی انگیره میشم
    ولی همشم غصه ی چند روز قبلشم میخورم که بی دلیل بخاطر مهمون و بی انکیزگی تنبلی من رفت و هیچی نخوندم
    خیلی دوس دارم خرخون باشم اما نمیدونم چه کنم
    همین الان هم باس درحال درس خوندن باشم اما بخاطر مهمون نتونستم و الان خیلی ناراحتم که چرا درس نخوندم
    خواهش می کنم که کمکم کنید..
    خیلی متشکرم.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اولا خرخونها فکر نمی کنند که چند صفحه باید بخوانند و هی صفحات را از اول تا اخر بشمارند. آنها بنا می کنند مثل خر بخوانند. ثانیا، خرخون ها همه اش مهمانی نمی روند و از مهمان پذیرایی نمی کنند چون خرند. ثالثا، خر خونها غصه نمی خورند بلکه پسته می خورند که جون داشته باشند که درس بخوانند. رابعا، خرخون هیچوقت فکر نمی کند که باید درس بخواند بلکه مادر زادی مثل خر می خواند. خامسا، خرخون ناراحت گذشته نیست چون خر است ولی برای رسیدن به آینده مثل خر درس می خواند.

  10. پویا
    پاسخ

    با سلام خدمت جناب آقای دکتر شیروی
    گرچه شما استادید و من باید جلوی شما درس پس بدهم از این حقیر این پیشنهاد را قبول بفرمایید و چون اهل مطالعه هستید و انسانی فرهیخته، کتاب بازیچه دست دیگران نشوید را اگر اوقات فراغتی بود مطالعه بفرمایید.
    نویسنده این کتاب به این نکته نیز اشاره نموده که برخی چگونه میخواهند برای اینکه شخصی را از رسیدن به اهدافش که مورد حسادت آنهاست باز دارند به او حتی برچسب هم میزنند تا فکر او را درگیر کنند و از کاری که میکند او را منصرف نمایند.
    برچسب خر خوانی یکی از همان اعلام حسادتهاست. چون اشخاصی که به اندازه کافی تلاش نمیکنند به افرادی که ساعی هستند حسادت میکنند و سعی میکنند برچسبی به آنها بزنند تا تمام زحمات آنها توسط دیگران نادیده گرفته شود. و بجای آنکه شخص مورد تحسین واقع شود که وقتش را صرف مطالعه نموده، همه او را به چشم آدمی نگاه کنند که مثل یک حیوان نفهم (خر) تنها کاری که بلد است درس خواندن است.
    این فقط یک دام است که برای اشخاص ساعی پهن میشود اگر کسی فقط و فقط چند دقیقه وقتش را برای فکر کردن به این موضوع که چنین نسبتی به او داده اند صرف کند، در این دام افتاده است چون از هدفش دور شده است.
    بهترین راه برای ناموفق گذاشتن این افراد این است که به راه خودتان که فکر میکنید درست است ادامه دهید و وقت خود را با فکر کردن به حرف این افراد حسود هدر ندهید.

  11. همتی
    پاسخ

    سلام.استاد به دادم برس! من هرچی درسامو می خونم و به قول خودتون خرخونی میکنم بازم مطالب کتاب ها تو مدرسه یادم میره. تازگی هاست که به این مرض دچار شدم. تو امتحانات کتبی مشکل چندانی ندارم ولی وقتی معلممون منو به پای تخته می بره همه چی از یادم میره! انگار که اصلا کتاب رو باز نکرده باشم. هرچقدر هم به معلممون میگم که آقا به خدا این درسو تو خونه خوندم ولی باز هم گوششون بدهکار نیست. ایا یا ایها الدکتر لطفا راهنمایی ام کنین. من همتی هستم و در پایه سوم راهنمایی درس می خونم و همیشه هم شاگرد اول مدرسه بوده ام ولی . . . اگه میشه به این بنده حقیر توضیح بدین که مشکل اصلی من در درس خوندنم چیه. با تشکر

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب باید ببینی مشکل ات چیه. نکند که از معلم می ترسی یا کسی تو کلاس هست که شما از وی هراس می گیری. خب تو خونه برای خودت تمرین کن و فکر کن که تو کلاس هستی. استرس داری

  12. سارا امید
    پاسخ

    سلام اقای دکتر. من دانش اموز فارغ التحصیل رشته تجربی هستم. با اینکه ساعات مطالعه روزانه ام بیش از ده ساعت است اما ترازم از ۵۱۰۰ بالاتر نمیرود. باید چ کنم؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب شاید بد می خوانی یا بلد نیستی چطور سوالات تستی را جواب بدهی یا استرس می گیری. می تواند دلایل گوناگونی داشته باشد ولی تلاش خودتان را کم نکنید.

  13. علیرضاصالحی
    پاسخ

    سلام اقای دکتر شیروی من علیرضا صالحی هستم .اقای دکتر من امسال کنکور دارم رشتمم تجربیه همون اوایل تو تابستان سوم خیلی خوب پیش رفتم حدود ۸ یا ۹ ساعت درروز اما الان که اخر ابانه خسته شدم یا بهتر بگم دیگه اون شوق و ذوق قبلی درس خواندن را ندارم . اقای دکتر اگه میشه به من راهنمایی کنید ممنون .

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب قدری بالا و پایین توی انگیزه طبیعی است. چند روز به خودت استراحت بده و دوباره شروع کن. حتما برو روزها قدری آفتاب بگیر.

  14. رضا
    پاسخ

    سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار.
    مطلبتون بسیارمفیدو کلامتون پراز ارامش است
    اقای دکتر من دوره دبیرستان درسم خوب بود ولی ازوقتی به یه شهردیگه مهاجرت کردیم من مجبورشدم برم سرکاروباتنش های فراوانی که روبه روشدم اعتمادبتفسمو کامل از دست دادم تویه دانشگاه معمولی قبول شدم وبه سختی درطول ۷ ترم کاردانیو تموم کردم .ولی واقعا علاقه زیادی به درس دارم توکارشناسی هم درسم بهتر شدولی نه زیاد بعضی وقتها ساعتها مطالعه میکنم ولی انقدر استرس دارم که نمیتونم توذهنم جمع بندی کنم خیلی دیر میفهمم ولی میدونم که میتونم همه چیو فراموش کنم ازنوع شروع کنم .ولی باز از اشتباهتم درس نمیگیرم .خواهش میکنم راهنماییم کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب باید فکرت را جمع کنید. اینکه استرس داشته باشی کمکی نمی کند. به جای استرس تلاش بیشتر کن.

  15. محمدامین
    پاسخ

    با عرض سلام .من امسال کنکوریم تقریبا ۱۵روز بعد از امتحانات نهایی شروع به خوندن کردم به پیشنهاد خواهرم دو کلاس فیزیک و ریاضی هم نوشتم و تا اوایل شهریور ماه ادامه دادم تا این که بعد از مدتی فهمیدم که کلاسا به دردم نمیخوه و از اونها انصراف دادم چون فقط بازار پول بود.ازهمون اوایل شهریور تا الان بهترین برنامه هارو هم ریختم ولی برنامه ام تداوم نداشت یک روز میخوندم سه روز نمیخوندم چون نتیجه نمیگرفتم تست هارو نمیتونستم بزنم من این وضع الانمو دوس ندارم نمیخوام در آینده یک انسان بیهوده باشم از طرفی هم که درس میخونم ،نتیجه نمیگیرم .ازتون تقاضا دارم راه و حلی به من نشون بدید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اشتباه شما درس نخواندن است. خیلی زود نتیجه می گیری و از خواندن می مانی. باید بازی گویش باشی.

  16. علیرضا
    پاسخ

    سلام خسته نباشید
    من با وجود این که ساعات مطالعه مفیدم بالاست باز هم به آن نمره ای که میخوام نمیرسم کلی روحیه ام خراب شده و ناراحتم.
    اصلن انگیزه خیلی کمی برای درس خوندن دارم با وجود اینکه تلاش میکنم.
    مشکل عمده من در درس ریاضیست
    و بقیه درس هایم را بالای نوزده میگیرم ولی ریاضی ام به شدت مفتضح است و دبیرمان سوال هایش اصلن با درس دادنش همخونی نداره.
    نمیدونم چیکار کنم:(

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام شما درس خواندن را ادامه بدهید و ناامید نشوید. بلاخره ممکن است همه نتوانند بالاترین نمره را کسب کنند ولی اشخاصی مثل شما بیشتر از بقیه احتمال موفقیت دارند حتی نسبت به آنها که نمره بالاتری می گیرند.

  17. حسین کریمی
    پاسخ

    اقای دکتر من خیلی درس میخونم ولی نمیفهم.مثلا فرمول را خیلی خوب متوجه میشم ولی سوالات مفهمومی را گیج مشیم به بعضی موقع ها برای اینکه اون سوالات را متوجه نشده ام دو سه روز در گیر اون میشم و نمیتوانم تمرکز کنم
    مشکل من چیست ؟؟؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام تمرکز نداری یا هوش ات کم است؟ بنظرم می رسد که تمرکز نداری و بازی گوش هستی حسین جان.

  18. ستار
    پاسخ

    استاد من شاید مثل شما خیلی زیاد درگیر مطالعات عمیق حقوقی نشدم ولی زبانم تا حدودی خوبه یعنی جای پیشرفت داره دانشچوی حقوقم ولی همنچنان در زمینه برنامه نویسی هم تلاش میکنم استادشما برایه من یه الگو هستید تمام تلاشمو میخام بکنم تا بتونم هرکشوری رفتم اونچا موفق بشم. این ترم من کتاب شمارو باید پاس کنم متون حقوقی۱ و بوسیله اون کتاب شما رو شناختم

  19. فاطمه
    پاسخ

    سلام آقای دکتر
    تو دوران مدرسه هیمیشه شاگرد اول بودم معلمام همه میگفتن تو به جایی میرسی ، ولی من به جایی نرسیدم شاگرد تنبلا همه رفتن سر کار ، من ارشد جز دانشجوها ممتاز دانشگاهم ، میدونی آقای دکتر خیلی دوس دارم بتونم ی کار خوب و البته تخصصی پیدا کنم ولی شهر واستانی که من هستم فقط باید سفارش بشی ، رشته عمران خوندم چون علاقه داشتم و دارم ، یکم بی پولی اذیتم میکنه وگرنه استعداد وهوش خوبی دارم و البته تلاش، عاشق درس وامتحان بودم ، خیلی دوس دارم مدیر یه پروژه عمرانی بزرگ بشم میدونید عمران یه علم وسیعه دوس دارم تو زمینه های مختلفش تجربه کسب کنم بخصوص بتن . دکتر من میخام اروپا دکتری ادامه بدم یعنی ارزوی بچگیمه به نظرتون با بیکاری چطوری میتونم ؟ من چطوری میتونم به خواستهام برسم در حالی که الان ۳۰ سالمه ناامید نیستم ولی واقع بین باید باشم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، اگر در شهرتان کار پیدا نمی شود خوب مهاجرت کنید به یک شهر دیگر که به قول سعدی علیه الرحمه: که در آب مرده بهتر که در آروزی آبی

  20. asma
    پاسخ

    سلام اقای دکتر من دانش اموز سال اول رشته تجربی هستم خیلیییی علاقه به درس دارم دوس دارم دکتر بشم و خیلیی تلاش میکنم ولی هرچی میخونم بازم درحد ۱۸.۱۹.۱۷ میشم دوس دارم بیست بشم من روزی هشت .نه ساعت میشینم و درس میخونم نمیدونم دیگه چجورس درس بخونم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، معدل شما بد نیست و امکان موفقیت هست. تلاش خود را ادامه بدهید.

  21. الهه
    پاسخ

    سلام
    من ۲۷ سالمه لیسانس کامپیوتر پیام نور
    ارشد نگرفتم چون ذهنم درگیره کنکور تجربی بود وهست.اصلا خرخون نیستم.ولی توی دبیرستان درسهایی ک دوست داشتم همیشه نفر اولش بودم.ریاضیم خیلی قویه.
    تقریبا تنبل هستم ولی اعتماد بنفسم خیلی خوبه.درس خوندن رو دوست دارم ولی خرخون نیستم خونواوم کااااملا تحصیل کرده اند
    تصمیم دارم همین هفته که کتابها به دستم رسید تلاشمو برای پزشکی بکنم که وقتی پیرشدم ازخودم ناراضی نباشم.
    خرخون نیستم ولی می خوام ۱بار هم شده خرخون بشم.
    اگه ارشد بخونم بازهم اخرش هیچیه.مثل خواهدم که سال۳پی اچ دی سراسری و افسرده ی کار.
    دکتر من پیشینه خرخونی ندارم ولی شاگرد خوبی بودم عالی نبودم.
    دکتر بهم بگین تصمیم درستی گرفتم؟
    اخرین تلاش قبل از ۳۰ سالگی برای مبارزه با خرفتی.
    دلم میخواد عمرمو صرف علمی کنم که بعدا هم بتونم توش فعالیت کنم.
    دکتر تامن فارغ اتحصیل بشم پزشکی اشباع نشه حالا

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اگر واقعا مصمم به خواندن نیستی تصمیم خوبی نگرفته ای اما اگر خیلی جدی باشی می توانی موفق باشی ولی خرخون بهتر است خر نخون است.

  22. Tina
    پاسخ

    سلام استاد بزرگوار.واقعا متنتون عالی و درعین حال تاثیر گذار بود.یه مدتی خیلی روحیمو از دست دادم،دل و رمق درس خوندن ندارم شاید واستون مسخره باشه ولی من فقط۱۶سالمه و کلاس دهم هستم شاید باخودتون بگین ابن حرفا چه معنی داره ولی هرررررچی سعی میکنم توی درس رباضی و زیست موفق باشم نمیتونم،نمیدونم چرا ولی زیست اصلا توی ذهنم نمیره،کار هرروزم شده تپش قلب و استرس،ناراحتم که مامانو بابام واسم غصه میخورن،امسال که وارد رشته ی تحربی شدم بعده یک ماه از سال تحصیلی یه حسی بهم میگه نمیتونم از پس زیستش بر بیام،خیلی ناامید و بی حالم،فقط میخام یه جا کز کنمو الکی فکر کنم،میشه کمکم کنین؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اینقدر که از نفهمیدن درس ناامیدی و نارحت هستی دنبال درس نیستی. بنظرم نگرانی را از خودت دور کن. توکل به خدا کن و فقط بیشتر بخوان.

  23. سیمین
    پاسخ

    سلام وخسته نباشید من تا پارسال در سام عالی که نه ولی خوب بود ونفر دوم کلاس بودم اما چیزی که مهم بود این بود که واقعا با عشق و علاقه می خوندم ووقتی بیکار میشدم اولین تصمیمم این بود که کتا بام و بخونم بدون هیچ اجباری از طرف پدر مادر یا کسی اما از پارسال که کنکور داشتم من زیاد با کنکور وجو کنکوریش اشنانبودم اما تو مدرسه چه دبیرا ودوستان انقدر که گفتن سخته ومشکل وانقدر که ترسناک حرف زدن من نیمه یه دوم سال ازاسترس حتی میترسیدم نزدیک کتابامم نمیشدم و برایه اولین بار اون سال وبه بد ترین سال تحصیلی وافتضاح ترین معدل و نمرات نسبت به سال ها یه قبل تبدیل کرد وبه حدی جدی بود که من کلا بی خیال کنکور ۹۵ شدم ونتایج جالبو دلخواهیم نداشتم اما مشکل اصلی من اینه که امسال هم که برایه سال ۹۶ می خوام بخونم اون ترس واسترس رو هنوز دارم ونمی تونم بخونم این وضعیت خیلی اذیتم می کنه نمی تونم تمرکز کنم خوندن یه صفحه انگار برام یه سال طول میکشه زود خسته میشم کشش به کتابام وخوندنشون ندارم روزی به زور یک ساعت میخونموقتی که می خوام بخونم اما وقتی کتابو میزارم کنار دوست دارم برم بخونم من چیکار کنم احساس میکنم انگیزمو دارم از دست می دم از این وضعیت خسته وکلافم اما واقعا دلم نمی خواد امسالمو از دست بدملطفا بگین چیکار کنم تا دوباره بتونم خوب با علاقه وطولانی ومفید بخونم ممنونم ازتون

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام واقعا که عجیب است. از ترس مرگ داری خودکشی می کنی. فکرت را جمع کن که یه دانشگاه الکی و یه رشته بی خود قبول می شوی و تمام عمرت تاوان اش را می دهی.

  24. سایه
    پاسخ

    سلام استاد گرانقدر
    مطلب شما آرامش خاصی در من ایجاد کرد و ممنونم. درگیری ذهنی شدیدی دارم که نمیدانم چطور حلش کنم. در تمام سالهای مدرسه خیلی درسخون بودم و همیشه یا شاگرد اول بودم یا دوم. اما موقع کنکور به دلیل علاقه ذاتی به هنر با رتبه ۱۲ سراسری وارد رشته هنر شدم و تا ارشد در دانشگاه تهران با معدل عالی ادامه دادم. و همه ترم های کارشناسی و ارشدم معدل بالا ۱۷ داشتم. ولی با وجود مدرک عالی در مقطع فوق لیسانس مشکل کار و تامین مالی را دارم. و به مین دلیل انگیزه ای برای ادامه در دکترا را ندارم و دوستانم را میبینم که دکتری پژوهش هنر دارند و بیکار…احساس میکنم دکتری خوندن در این رشته فایده ای ندارد. با توجه به عدم حمایت مالی از طریق خانواده خودم به تنهایی مسیر سخت زندگی را طی کرده ام ولی در حال حاضر به نقطه نامعلومی رسیدم… میدانم که باید مساله مالی را از همان اول در نظر میگرفتم و وارد هنر نمیشدم..اما چه میشه کرد آن موقع شعارم این بود که آدم باید کاری رو که از صمیم قلب دوست داره انجام بده…مخصوصا که رتبه ۱۲ سراسری بودم و این خیلی وسوسه انگیز بود…در طول دبیرستان هم جوایز بسیاری از جشنواره ها استانی میگرفتم و همین حس پیگیری و ادامه کارهای هنری را در من بیشتر می کرد.
    ولی در حال حاضر به ناامیدی محض رسیدم..و رمق زیادی برام نمونده..با خودم میگم دوباره از اول کنکور سراسری بدهم..برای پزشکی بخوانم..یا حقوق.. دقیقا نمیدونم چه رشته ای فقط میدونم رشته ای باید باشه که صرفا از روی منطق و آینده نگری انتخاب بشه نه از روی علاقه یا احساس..
    ببخشید آقای دکتر جسارتا میخواستم از شما بپرسم که بنده در چنین شرایطی چه کاری بهتره که انجام بدم؟ بدلیل تنها بودن نیاز به همفکری استاد مهربان و دلسوز و باتجربه ای چون شما دارم..
    سپاس بیکران

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام در وهله اول سعی کنید در رشته خودتان کار پیدا کنید ولی اگر واقعا کار پیدا نمی شود می توانید رشته خود را از ابتدا تغییر دهید ولی متوجه باشید که هیچ رشته ای نیست که کسی امروزه بتواند با صرف مدرک به سادگی کار پیدا کند. شاید پزشکی بیشتر شانس کار داشته باشد.

  25. تینا
    پاسخ

    سلام.من تا دوم دبیرستان خیلی درسم خوب بود یعنی محال بود شاگرد اول نشم از سوم نمیدونم چرا افت کردم البته خودم فک میکنم چون بیماریه وسواس گرفتم.الانم چهارمم و کنکور دارم و نمیتونم قشنگ درس بخونم اقای دکتر کمکم کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام جوهر خوندن و موفقیت را دارید. اگر حواس اتان را جمع و جور کنید حتما موفق می شوید.

  26. سید
    پاسخ

    سلام آقای دکتر . مطلب بسیار مفید و جالبی بود . بنده در دوره دبیرستان سر همین مسئله با یکی از همکلاسی ها حرفمان شد و من بسیار عصبانی شدم و از قضا کلاس ادبیات داشتیم و دبیر از رخسار بنده پی به بروز مشکل برد و جویای مسئله شد. بنده هم از روی ناراحتی سفره دل خود را برایشان باز کردم ، سپس خندید و با آرامش کامل گفت که خر چندین معنا دارد اما در این معنا ربطی به نام حیوان یا صفت ناپسندی ندارد بلکه نشان دهنده ی زیادت است مانند خرمن که از خر+من تشکیل شده و به معنای زیادت است و برای خرخوان هم به معنای مطالعه بسیار است . البته بنده مطمئن نیستم که صحت دارد یا خیر و ممکن است دبیر جهت رفع کدورت و ناراحتی و به علت مصلحت آن را بیان کرده باشند.

  27. آرشین
    پاسخ

    سلام
    دانشجوی ترم ۳ کارشناسی ارشد فیزیک روزانه هستم.۲۸ ساله و آدم خجالتی و کم صحبت و به شدت وسواسی و تاحدودی ترسو که هیچوقت سر هیچ کلاسی جرات پرسیدن سوالم رو ندارم .الان هم روزانه حدود ۱۰ تا ۱۲ ساعت کتاب میخونم اما نهایت در این زمان ۲۰ یا ۳۰ صفحه از یک کتاب رو بیشتر نمیتونم بخونم.و حتی اون ۳۰ صفحه رو حداقل ۲ یا ۳ بار دیگه هم باید بخونم که احساس کنم کافیه.و هر کاری میکنم هیچی از مطالب گذشته رو یادم نمیاد.درسی رو که امروز امتحان میدم فرداش کلا فراموش میکنم،چه برسه ترم بعد.و متاسفانه الان برای پایان نامه به مشکل برخوردم وقتی شروع به خوندن میکنم هزاران سوال برام بوجود میاد و قسمتهای رو که میفهمم به سرعت فراموش میکنم،گاهی حتی ساده ترین انتگرال رو یادم نمیاد چطوری باید حل کنم!!حتی چندبار با استاد راهنمام راجع به انصراف صحبت کردم اما میگه که ترسیدی واقعا موندم چیکار کنم،خواهشا راهنماییم کنید .
    سپاس

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام شما فرد با تلاشی هستی و حتما موفق می شودی. الکی فکر می کنی چیزها یادت می رد و بیشتر وسواسی هستی. اعتماد بنفس ات هم کم است ولی من اعتقاد دارم که موفق می شوی و انصراف هم نده

  28. امین
    پاسخ

    سلام اقای دکتر اون پاراگراف اولتون و توجیه هاتون برا اثبات اینکه بگین خر خون نیستین کپی من بود البته با این فرق ک خدایی من هیچ وقت خر خون نبودم و تا شب امتحان حتی جزوه رو باز هم نمی کردم . رکورد مطالعه ام یه هفته قبل کنکور لیسانس بود که شد روزی ۴ ساعت . برا ارشد هم سه هفته خوندم روزی سه چهار ساعت ولی چیزی ک می خواستم بگم اینکه برا خوندن و یا کلا هر کاری چیزی می خواد به اسم انگیزه ولی فک می کنم و تقریبا مطمینم بالای ۹۰ درصد دانشجوها مثل من انگیزه ای ندارن چون ن شغلی هست و نه اگه باشه پول درست و درمونی داره. نمونش هم همین دانشجوی برق شریف ک رفت کنکور تجربی داد. مگه الان من با فوق یا حتی دکترا برق کجا می تونم شغل گیر بیارم ؟ اگه گیر بیاد یک دهم درامد ی پزشک میشه ؟ مگه فقط جامعه ب پزشک نیاز داره که همه میگن می رفتی پزشکی ؟!! خواستم بگم ب نظرم من و اثال من ک عمرمون تلف شد ولی اگهع کسی داره میخواد کنکور بده یا بره پزشک شه یا کلا بره پی ی کار ازاد خیلی نتیجش بهتره
    با اجازه

  29. مبینا
    پاسخ

    با سلام خدمت اقای دکتر
    من خیلی دوست دارم خرخون کلاس باشم تیزهوش هستم ولی زیاد به درس علاقه ای ندارم ولی دوست دارم خرخون بشم میشه کمکم کنید که چجوری علاقه ام رو به درس بیشتر کنم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب این نوشته برای باهوش هایی است که خر خون نیستند و باید خرخون شوند تا موفق شوند.

  30. بهار
    پاسخ

    سلام خدمت دکتر گرامی
    مطالب سایتتون رو کم و بیش مطالعه کردم و همین مدت کوتاه برایم بسیار جذاب به نظر اومد ممنونم از سایت خوبتون .و اینکه تجربیات و اطلاعاتتون رو در اختیار ما قرار میدید .دکتر از محضرتون سوالی که دارم این هستش که برای مدت زمان ۲ماه ایا امیدواری به قبولی در ازمون وکالت داشته باشم یاخیر؟بنده کارشناسی حقوق دارم و در حال حاضر برای وکالت میخونم و برخی مشکلات مانع شد و الان فقط ۲ماه وقت دارم .روزی ۱۲ ساعت برنامه ریزی کردم و به امید خدا از فردا شروع میکنم بخونم .
    پیروزو سربلند باشید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب رقابت سخت است و دو ماه کم. ولی تلاش کنید.

  31. سهیل
    پاسخ

    عااااااالی بووود
    خییلیییی لذت بردم:)

  32. جواد
    پاسخ

    باسلام.
    واقعا تحت تاثیر مطلب تون قرار گرفتم.
    آقای شیروی من خیلی توی درس خوند شل کن سفت کن دارم.دو روز می خونم بعدش پنج رو ز زیاد نمی خونم.برنامم واقعا نامنظمه.چه کار کنم؟آیا نمیشه یک شبه متحول شد؟ من سال ۹۶ کنکور دارم.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب همه ما این خصلت را کم و بیش داریم. مهم این است که به سرعت برگردیم روی ریل والا تا آخر منحرف شده ایم و هر چه دیرتر برگردیم سخت تر می شود.

  33. آرمان
    پاسخ

    سلام جناب آقای دکتر، خوندن مجموع مطالب شما که با نثری زیبا و صادقانه نوشته شده من رو تشویق کرد تا در ادامه تحصیلاتم یه خرخون واقعی بشم.واقعا قبول دارم که ادم خرخون باشه خیلی سره از خرنخون ها
    بابت مطالب بسیار زیبای شما سپاسگزام.

  34. نشناختی
    پاسخ

    من هر کاری که میکنم نمیتونم حواسم رو جمع کنم خیلی برام سخته دکتر بهم کمک کن.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      اولا یک سلام علیکی بکن. لابد این هم از عدم تمرکزت هست. ثانیا، تمرکز هم نیاز به تمرین دارد. پیشنهاد می کنم چیزهایی که تمرکز شما را به هم می زند مثل گوشی تلفن را از خودت دور کن. تمرین کن روزانه

  35. میثم
    پاسخ

    سلام آقای دکتر
    ممکنه شما عده ای رو دیده باشید که اول خیلی زرنگ و پرتلاش بودند ولی موقعی که وارد دبیرستان میشن و وقت کنکور و فارغ التحصیلی از دبیرستان میرسه درس خوندن رو ول می کنند و دیگه درس نمی خونند. من هم یه خرخون هستم و پایه نهم رو تموم کردم و قراره برم دهم و احساس میکنم که یه مقدار انگیزه و تلاش خودم اومده پایین و علتش رو نمیدونم. میترسم مثل اون افرادی که گفتم ، بشم. به نظرتون چیکار باید بکنم که همیشه با انگیزه باقی بمونم و سفت و محکم درس بخونم ؟
    با تشکر

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، بله درس خواندن هم مثل قطار است یک عده از قطار پیاده می شوند و یک عده سوار تا کدام به مقصد برسند. عزیز نجبی دیگران جات را تو قطار زندگی گرفته اند و تو را هل می دهند پایین. این رسم روزگار است.

  36. وحید
    پاسخ

    سلام خرید اینترنتی کتاب خانواده از کدام در گاه هست؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام کتاب حقوق خانواده را می تونید از سایت زیر خریداری کنید

      خرید الکترونیکی

  37. ساناز
    پاسخ

    سلام اقای دکتر خسته نباشید.من امسال میرم چهارم رشتمم انسانیه خیلی هم به دبیری علاقه دارم ولی متاسفانه به خاطر یه سری مشکلات خانوادگی امسال خیلی افت درسی پیدا کردم و معدلم شد ۱۵ واقعا انگیزمو از دست دادم نمیدونم چیکار باید بکنم.به نظرتون چه طوری میتونم دوباره انگیزه ی درس خوندن پیدا کنم و با علاقه بخونم واقعا ذهنم خیلی درگیر مشکلاتم شده.خواهش میکنم راهنماییم کنین ممنون میشم.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب گاهی فرد می رود بالا و گاهی می آید پایین. تا این حد طبیعی است ولی اگر مدتی پایین بودن طول بکشد باید فکرش را کرد که دلیل آن چی بوده است. احتمالا سرگرمی به کارهای دیگر و عدم تمرکز و کم درس خواندن می تواند دلیلش باشد.

  38. لی لی
    پاسخ

    بقیه تلاش نمی کنن و و نتیجه نمی گیرن ولی من تلاش میکنم و خیلی هم خر خونم حتی شده روزی ۲۲ ساعت درس خوندم و اصلا متوجه گذر زمان نشدم ولی با اون کسی که روزی دو ساعت میخونه فرقی ندارم خیلی نا امیدم اگه تلاش خوبه پس چرا برای من نتیجه نمیده به هر کی میگم میگه خوندنت اشتباهه من اصلا حفظ نمی کنم خیلی هم مفهومی می خونم درسای مدرسم عالیه تست زنیم هم خوبه ولی ترازی قلم چی اصلا خوب نیست همین بیشتر منو برای درس خوندن نا امید میکنه حالا فشار خانواده هم برای افزایش تراز بماند 😳😳😳😳😳😳😳 😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠دیگه نمی دونم چی کار کنم دوس دارم بمیرم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، اینکه زحمت کش هستید حتما موفق می شوید ولی کسی که ۲۲ ساعت درس می خواند نمی تواند موفق شود. شما باید ده تا ۱۴ ساعت درس بخوانید و بقیه اش را استراحت کنید تا یادگیری موثر تر شود.

  39. سمانه
    پاسخ

    سلام
    استاد خیلی متنتون بهم روحیه داد واقعا عالی بود.
    چند وقته که مشکلی دارم.معدل دیپلمم۱۹.۹۱شدو جزءبچه های المپیادیم.در کانون ترازم۷۷۰۰میشه و تابستون امسال دریک رشته رتبه کشوری اوردم.تمام تلاشم رو میکنم و خیلی روحیه داشتم.یه روز در مدرسه یکی از معلم ها صدام زد و گفت تو فقط زیاد میخونی چون در کلاس یاد نمیگیری انقدر میخونی تا بفهمی بقیه معلم ها هم همینو دربارت میگن.تو خیلی نیاز به خوندن زیاد داری.بعد راجع به یکی دیگه از بچه ها صحبت کرد که سطحش ازم پایین تره.گفت اون خیلی باهوشه نیاز به خوندن نداره اما تو خیلی باید بخونی.گفت تو نمی فهمی وسر کلاس سوال زیاد میپرسی.من بیرون هیچ کلاسی نمیرم و خودم میخونم ولی اون دوستم کلاس میره اما نمراتمن ازش خیلی بهتره.حالم بد شده.کل تیر مریض شده بودم.اعتماد بنفسم صفر شده و مدام گریه میکنم.در مقابل اون دوستم سرشار از اعتماد بنفسه و خودش تو کلاس میگه من خیلی باهوشم.یک هزارم موفیت های من رو نداره.حتی اگه جواب سوالی رو بدونم نمیگم وقتی اون میگه همه تشویقش میکنن و من تو خودم فرومیرم.حالم بد میشه نه بخاطر اینکه اون جواب داده چون حس خنگی بهم دست میده.مدام به خودم میگم من که خنگ و نفهمم چرا بخونم؟؟؟؟؟خیلی حساس شدم نمیدونم چیکار کنم؟؟شمام فکر میکنید با این اوصاف من خنگم؟؟؟؟؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سمانه جان، گفتم که خر خوان از خرنخوان که بهتر است. خیلی ها را می شناسم که با چنگ و دندان درس خوانده اند و موفق شده اند. تو نه تنها خنگ نیستی خیلی هم با اراده و با پشتکار هستی و حتما موفق می شوی.

  40. مهدیه
    پاسخ

    سلام اقای دکتر خسته نباشید .
    من همیشه برای ترم اول بشدت تلاش میکنم و پشتکار دارم ولی نوبت دوم همیشه کم میارم و انگار همه انگیزمو از دست میدم نمیدونم چرا؟و نمیدونم باید چیکار کنم!
    به نظرتون باید چیکار کنم؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، شاید به این دلیل است که ترم اول در پاییز و زمستان است که وقت درس است و ترم دوم در بهار است که به قول حافظ:
      به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم****بهار توبه شکن می‌رسد چه چاره کنم
      سخن درست بگویم نمی‌توانم دید ****که می خورند حریفان و من نظاره کنم

  41. فاطمه زهرا
    پاسخ

    عالی بود
    بمب انرزی مثبت
    خرخون میشم نمیخوام حتی حسرت یک لحظه رو تو آینده بخورم که مثلا چرا فلان کاررو انجام ندادم درصورتی که میتونست به راحتی از عهده من بر بیاد…
    همیشه از دیدگاه مردم نسبت به انتخابام و کارهایی که انجام میدادم میترسیدم اما از الان دیگه نه
    به خاطر دید مردم میترسیدم رشته انسانی رو انتخاب کنم چرا که شاید مردم من رو به عنوان یک فرد کم هوش معرفی کنن اما وقتی دوسال بعد که در رشته حقوق دانشگاه تهران قبول شدم به همشون نشون خواهم داد که در اشتباه بودن
    فقط دوسال دیگه مونده انشالله به بهترین شکل بگذره
    رسیدن به قله سخته اما هیچکس لذت رسیدن به قله رو غیر از خودت درک نمیکنه …
    با ارزوی موفقیت برای همه
    ممنون استاد

  42. زهرا
    پاسخ

    سلام
    سرکار خانوم مینا
    اولین اصل در علم آموزی رعایت ادب در مقابل استاد است که متاسفانه شما از آن محروم هستی

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام از جهت من مشکلی ندارد. همه فرزندان من هستند.

  43. مینا
    پاسخ

    آخ که این واژه خرخونی چقد برا من لذیده…
    تجربه خرخونی من فقط چهار ماه طول کشید یعنی ترم اول سال سوم دبیرستان بعد اون یه زندگی راکد و مزخرف نصیب من شده دوساله که از خودم متنفر شدم هیچ کاری نمیتونم بکنم همه چیز قبل انگار فقط خواب بوده…
    من دانش آموز خوبی بودم هنیشه درسمو میخوندم ولی خرخون نبودم
    سال سوم تصمیم گرفتم که خرخون بشم و البته نتیجه ش رو هم گرفتم . ششریاضی که طول دبیرستان بیست نشده بودم رو بیست شدم و معدلمم هم خیلی خوب شد۱۹.۹۰ و نفر اول رشته ریاضی مدرسمون شدم اما از ترم دوم افت تحصیلیم کم کم شروع شد اولش از خستگی ترم اول بود ولی بعدش نمیدونم چی شده بودم از کتاب دیگه خوشم نمیومد نه تنها کتاب درسی بلکه رمان و هر نوشته دیگه( آخه من عاشق رمان بودم) و امتحانای نهاییم رو اصلا نتونستم بخونم و فقط از قسمتای اول کتاب که بلد بودم استفاده کردم و معدلم۱۶شد اصلا قابل باور نبود برام تو عمرا همچین افتضاحی نکاشته بودم … از تابستون برای کنکوور شروع به خوندن کردم ،میخواستم چند ماه قبل رو فرانوش کنم و دوباره شروع کنم ولی اصلا تمرکز نداشتم و روز به روزم بدتر میشدم خلاصه اینکه برای کنکورم تتونستم بخونم و از بهمن ماه به کل کتابامو بستم حوصله انجام هیچ کاریو ندلشتم حتی ورزش و فیلم دیدن مث قبل…
    یه رتبه نجومی اوردم ولی فیزیک شهر خودمو زدم د قبول شدم میخواستم انتخاب رشته نکنم ولی گفتم برم دانشگاه تو جو قرار میگیرم و درس میخونم اما وضعیت همچنان مث قبله و امتحانای دانشگاهو با زور پاس کردم….
    دیگه خسته شدم از این وضعیت سرخوردگی خودم یع طرف سرکوفت خونواده هم یه طرف.. بنظر شنا چیکار کنم هزار راهکار گرفتم تا حالا نشده… روانشناسام که هی میگن به هدفت نگاه کن و برا خودت انگیزه باش و…. ولی اصن انگار کتاب از من میخوره تا بازش میکنم دوست دارم از اتاق برم بیرون… دوست دارم برگردم به ترم اول سال سوم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، خرخونی هم استعداد می خواهد که ظاهرا نداری. بهتر است درس خواندن را از کله ات بیرون کنی.

      • مىنا
        پاسخ

        من استعداد دارم خوبشم دارم درس خوندن رو هم از سرم بىرون نمىکنم
        وقتى که بزرگترىن فىزىکدان جهان شدم لازم نىس بىام اىنجا و خبر بدم اونموقع خودتون متوجه مىشىد آقاى دکتر عزىز

        • دکتر شیروی
          پاسخ

          چقدر خوب خوشحالم که این را می شنفم.

  44. علی
    پاسخ

    دکتر عزیز وقتتون بخیر

    بدون تملق بگم، اخلاق شما منو چند ساله شیفته کرده. واقعا بخاطر همینه دکتر شیروی شدید و اینقدر محبوب جامعه دانشجو هستید. شما این همه وقت میزارید و جواب تک تک سوالات رو می دید.
    شخصی مثل شما که روی قله دانشه این همه از وقت گرانبهاشو صرف پاسخگویی به سوالات دانشجوها میکنه. سوالات از هر طیفی. واقعا به خاطر همینه مححبوب دل هایید. واقعا این نهایت انسان دوستیه.

    این مطلبتون رو خدا بخواد هر هفته یکبار میخونم. مطمعنم با خوندنش وکالت قبول میشم..

    من در حدی نیستم چیزی برای شما آرزو کنم. فقط از خدا میخوام سایه شما رو سر جامعه علمی حفظ کنه.

  45. نیلوفر
    پاسخ

    سلام دکتر . امشب بعد از ساعات ها گریه ی ِ مفصل از دست ِ خودمو دنیا اومدم اینترنت یکم حالم عوض شه که خیلی اتفاقی با صفحه ی شما آشنا شدم.متنتونو خوندم .خیلی جاهاش انگار خطاب به خودم نوشته شده بود ..دقیقا من از همون آدمام که راه میرم و خرخونا رو مسخره میکنم برادر م پزشک ِ خیلی موفقی ِ و مدام در حال ِ خوندن و نوشتن ِ و من یه جورایی هم حصودیم میشه هم حرصم میگیره ..یه جورایی از شکست خوردن میترسم از اینکه تلاشهای اون همیشه جواب میده و باعث پیشرفت میشه و من همیشه هراس ِ اینو دارم که نکنه شکست بخورم نکنه تلاشا م بی فایده باشه .دوره کارشناسیم دانشجوی شاد و شیطون و شلوغ و درس نخونی بودم ولی بعد از فارغ التحصیلی فقط یه آدم افسرده ی ترسو شدم که هر روز فقط به خودم بدو بیراه میگم از اینکه هیچی نیستم و عمرمو به بطابت گذروندم خیلی حالم خرابه .
    ولی دیگه خسته شدم از هر شب گریه کردن و ترسیدن از شکست خوردن حتی دیگه فکر خودکشی هم ارضام نمیکنه چون آدم خوبی نسیتم و مطمئن نیستم که میرم بهشت نتیجه گرفتم جهنم شناخته شده اینطرف بهتر از جهنم ناشناخته شده اونطرف ِ .واسه همین تصمیم گرفتنم به جای غصه خوردن و هر شب لیتر لیتر گریه کردن بشینم درس بخونم و زندگیمو خودم بسازم و منتظر نشم یکی پیدا شه خوشبختم کنه یا نجاتم بده .

    امشب و این اتفاق ِ خوبو به فال نیک میگیرم وخر خون میشم ، از شکست نمیترسم .دیگه هم به کسی نمیگم خر خون و حصودی هم نمیکنم : )

  46. باران
    پاسخ

    استاد عزیز و بزرگوار؛ سلام.
    از خواندن هیچ متنی به این اندازه دلگرم نشدم و انگیزه نگرفتم. دانشجوی ارشد حقوق اقتصادی پردیس فارابی هستم. آرزو دارم شما را از نزدیک ببینم. امروز جرقه ای شد برای شروع مطالعه کتاب های ارزشمند شما. با سپاس و قدردانی.

  47. رضا
    پاسخ

    استاد بازم تشکر که جوابمو دادید من زیاد نمیخوام وارد جزعیات بشم اینم میدونم که جسم از اراده اطاعت میکنه و ذهنم متمرکز مثل یه منشور روی کارم ولی من یه ورزشکار معمولی نبودم یه دوچرخه سوار کوهستان بودم که به شدت اسیب دیدم وقتی در کنار ورزشم به تحصیلم ادامه میدادم خیلی خوب بود والان دیگه معلوم نیست که چه زمانی توانایی من برای ورزش کردن بر میگرده وبه همین دلیله که تمام زمان باید به کنکور فک کنم و ورزشیم دیگه درکار نیست… ,فقط تنها چیزی که میدونم در مورد کنکور اینه که از اون کوه هایی که فتح کردم با دوچرخه خیلی اسون تره ولی بازم با تمام اطمینان به خودم ترس زمین خوردنو دارم ترس که نه ..ولی هر چی هست هنوز اسمی براش پیدا نکردم .دکتر (نمیتونم چیزیو نصفه و نیمه بنویسم واز شما راهنمایی بخوام )من هر کاریو تو زندگیم به مسعولیت گرفتم به اخر رسوندمش تنها چن قدم فاصله داشتم به اون هدفم در رشتم که نشد بهش برسم و اولین و اخرین شکستم باقی میمونه الان تمام سلول های جدید بدنم جاشونو با سلول های گذشتم عوض کردن تموم این صحبتا فقط برای این بود که بدونم تحت تاثیر چی هستم منی که تموم انرژیم رو کارمه لطفا لطفا کمکم کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خیلی عالی هست. بنظرم روحیه اتان عالی است. همه دنیا به یک نقطه ختم نمی شود. شما می توانید صدها جور آدم موفق و خوشبختی باشید. نگرانی نسبت به شما ندارم شما راهتان را پیدا خواهید کرد.

  48. زهرا
    پاسخ

    سلام
    من دانشجوی دندانپزشکی هستم
    تا زمانی که کنکورم رو دادم یک خرخون به تمام عیار بودم ولی بعد اون مثله اینکه خرخونی تو خونم افت پیدا کرد
    😂😂😂
    شاید یکی از دلایلش این حرفا بود
    ولی بالاخره فهمیدم که باید خرخونی رو ادامه بدم و مطمئنا طرفدار شما هستم از این به بعد
    متن فوق العاده بودددددددد😄😄😄😄😄😄😄😄

  49. رضا
    پاسخ

    سلام دکتر تنبلی که بهش اشاره کردید کاملا درست فرمودید ولی من منظورم این نبود که کلا نمیخونم اون طوری که خودم میخوام و اطرافیانم در موردم فک میکنن نیستم که نظر اطرافیان برام مهم نیست من تمام مدت پای کتابو درسم تا سقف ۱۵ساعت در روز ولی فقط ۷تا۸ساعتش مفیده که راضی نیستم فکرم به هیچ سمتیم منحرف نمیشه قبلا یه ورزشکار حرفه ای بودم ولی الان هیچی. .هیچ تفریحی ندارم برامم مهم نیست همون طور که گفتید از چکیده ی حرفاتون برداشت کردم قید خیلی چیزارو ادم به خاطر هدفش باید بزنه منم هدفم رتبه ی سه رقمی نیست ……ممنون میشم ازتون اگه وقت گران بهاتونو بزارید و در مورد حرفام اظهار نظر کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، بنظرم قدری ورزش کنید حتما روی کیفیت کارتان تأثیر دارد اگر بجای ۱۵ ساعت ده ساعت کار کنی ولی مفید باشد بهتر از ۱۵ ساعت مشغولیت است که هفت یا هشت ساعت ان مفید واقع شود.

  50. مصطفی
    پاسخ

    سلام اقای دکتر من به رشته تجربی علاقه دارم ولی معدل مورد نیاز رو کسب نکردم و الان هم خیلی ذهنم درگیره و به رشته دیگری علاقه ندارم چیکار کنم ذهنم درگیره

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام هیچی. خب وقتی از قطار می مونی باید سوار قطار دیگری بشی ولی معطلی خودش را دارد.

نظر دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *