خرخونی

یادم نیست که اولین باری که این کلمه «خرخون» را شنیدم کی بود. اما می دانم که خیلی ها مرا به این لقب مفتخر کرده اند. خب من هم مثل هر کس دیگر از این لقب خوش ام نمی آمد و یادم می آید وقتی این کلمه را هم کلاسی هایم در مورد من بکار می بردند، برای این که به آنها نشان دهم که «خرخون» نیستم سعی می کردم دیگر پیش آنها درسهایم را دوره نکنم و اصلا روی کتاب و دفترم نگاه نکنم. البته گاهی هم «ننه من غریبا» در می آوردم و می گفتم که تمام دیشب سردرد گرفته بودم، یا مهمان آمده بود خونه امان، یا بابام برای یک کاری فرستاده بودم، و از این دست حرفها … که نتیجه بگیرم که نشد که درس بخوانم بلکه دست از سر ما بردارند. البته بچه ها هم این حرفهای من را خیلی جدی نمی گرفتند ولی به هر حال این هم یک نوع دفاع در مقابل اتهام «خرخونی» بود که چپ و راست زده می شد.

یه روز وقتی یکی از همکلاسی ها من را «خرخون» خطاب کرد، عکس العمل نشان دادم و کار به مجادله کشید. شب آن روز که می خواستم بخوابم همه اش این کلمه لعنتی «خرخون» و آن جر و بحث در مدرسه دور کله ام چرخ می زد که آخه این «خرخون» یعنی چه: یعنی من خر هستم و درس می خوانم. خب خیلی از بچه های کلاس که از من خرتر اند؛ حتما منظور این نیست؛ اگر معناش این باشد که ناراحت کننده نیست چو بچه ها که می دونند که من خر نیستم. یا منظور آنها این است که من هر چه می خونم باز عین خر هیچی نمی فهمم. این هم که درست نیست چون من اگر درس می خونم که می فهمم و توی کلاس ریاضی تمام مسئله های مشکل را من حل می کنم و بچه ها سر دفتر من با هم دعوا می کنند و تازه توی امتحان هم همیشه بهترین نمرات را می گیرم. شاید منظور آنها این باشد که من مثل خر درس می خوانم. عین خر درس می خوانم یعنی چه؟ یعنی همانطور که خر سرش را پایین می اندازد و بار را به مقصد می رساند، من هم سرم را روی کتابم می اندازم و … هی این حرفها را به خودم می زدم و به خودم دلداری می دادم که «خرخون» خیلی حرف بدی هم نیست. حتما «خرخونی» یعنی خیلی درس خونی، یعنی آنقدر درس بخوانی که انگار خر می خواهد دانشمند بشود. خب اگر آدم اینطوری دانشمند بشود که بد نیست حتی اگر مثل خر هم درس بخواند. ولی مگر خر درس می خوند؟… این حرفها صد بار توی مغزم دور خورد تا بلاخره آن شب خوابم برد.

اخیرا کسی به شوخی یا جدی چیزی به ام گفت که دوباره من را به یاد «خرخونی» آن زمان انداخت و دست مایه ای برای این دلنوشته شد. او به من گفت: «تو یه فرد خیلی معمولی هستی که فقط زیاد می خونی و زیاد کار می کنی و بلاخره یه خرخون واقعی هستی!» دیگه آن حساسیتهای دوره نوجوانی گذشته بود که از این کلمه ناراحت شوم و شب نخوابم و برای این که نشان بدهم که خرخون نیستم جواب برخی از سوالات سرکلاس یا امتحانی را ندهم و تجاهل کنم بلکه از شر همکلاسی های ناجنس رهایی پیدا کنم. در دهه پنجاه عمرم دیگر «خرخون» مفهوم بدی را برایم تداعی نمی کرد. آره من «خرخون» ام ولی تو چی هستی؟

پس از مطالعه زیاد در احوال دانشمندان، بزرگان و افراد موفق در گذشته و حال دریافتم که توفیق همواره در گرو تلاش و کوشش و محرومیت بوده است؛ کوشش و تلاش در حد غیر متعارف و در کنار آن محرومیت غیر متعارف از لذایذ زندگی و نعم دنیوی که برای بسیاری از مردم نشان از وجود رگه هایی از «خریت» دارد. وقتی شما احوال آن دانشمند کاشف[۱] هلیکوباکتری را مطالعه می کنید که برای اثبات نظریه خود مبنی بر این که زحم اثنی عشری ناشی از وجود این باکتری است، خود را آلوده می کند؛ یا آن مهندس چینی[۲] که برای حفر اولین چاه نفتی چین حاضر می شود از بیمارستان فرار کرده و به محل کارش در بدترین آب و هوا برگردد و برای جلوگیری از انفجار چاه و نبود امکانات با دست و پا سیمان درست کند و مجددا مجروح گردد بنحوی که مشرف به مرگ شود؛ یا کسی که هفته ها خود را در خانه زندانی کرده و در خانه یا آزمایشگاه مطالعه می کند و کتاب و مقاله می نویسد؛ و صدها نمونه دیگر همه حاکی از این واقعیت است که توفیق در گرو چیزی است که مردم عادی آن را غیر عادی می پندارند و آن را به «خریت» نسبت می دهند.

امروزه برخی از افراد به خصوص از نسل جوان هیچ تمایلی به زحمت و تلاش ندارند ولی در عین حال امید موفقیت دارند. برخی نیز تلاش و کوشش را اساسا بیهوده می دانند و راه کسالت و بی حالی را پیش گرفته اند به نحوی که بی رمقی و بی انگیزگی تمام وجودشان را گرفته است و چون یخ فسرده در آب هستند و هیچ انرژی از خود بروز نمی دهند. این که نشد است. چطور می شود که بدون زحمت به توفیقی دست یافت!؟

یکی از مهندسان موفق صنعت نفت که چندین سال پیش بازنشسته شد روزی به من گفت که من از بچگی کار کردم و شب و روز درس خواندم و زحمت کشیدم و نهایتا برای تحصیلات عالی به امریکا رفتم. پس از اخذ فوق لیسانس چندین سال در بدترین شرایط در فیلدهای نفتی امریکا کار کردم. از موقعی که به ایران برگشته ام نیز شب و روز توی پروژها در مناطق نفت خیز و در دمای بالاتر از پنجاه کار کردم. حالا که بعضا به شهرستان محل تولدم می روم تا اقوام و نزدیکان را ببینم و بعضی از آدمها آنجا می بینند که از جهت مالی دستم به دهانم رسیده و بلاخره یه ماشین خوب، یک خونه خوب و .. دارم، پشت سرم صفحه می گذارند که فلانی چار روز رفته توی نفت و هپل هپو کرده و برای خودش دستگاهی به هم زده است. او ادامه داد که به خدا قسم آنها که پشت سرم حرف می زنند یک دهم بلکه یک صدم رنج ها و زحمات من در زندگی را نکشیده اند ولی حالا حسرت زندگیم را می خورند و پشت سرم این خزعبلات را می بافند؛ آنها حتی یک روز در تمام عمرشان به اندازه من کار نکرده اند و حالا که موفقیت من را می بینند چنین و چنان می گویند.

بله به قول مولوی «ای تن آخر بجنب بر خود و جهدی بکن *** جهد مبارک بود از چه تو پژمرده‌ای». باید تلاش کرد و اگر خواستید از معمول مردم بالاتر شوید باید خیلی از چیزها را بر خود حرام کنید. هر شب مهمانی! هر روز تا لنگ ظهر خواب! هر روز ساعتها روبروی تلویزیون چمباتمه زدن! ساعتها وب گردی توی اینترنت! ساعتها کپ زدن و اختلاط کردن! و…. آخرش نه هنری و نه پیشرفتی و نه توفیقی و نه آینده ای. زمانی که باید کاشت و هنری کسب کرد به بازی گوشی و ناپخته گی تباهش می کنیم و بعد یک عمر رنجش را می کشیم و حسرت اش را می خوریم و برای الیتام درد خویش دیگران را متهم می سازیم و حسادت می ورزیم و آخرش با نکبت این دنیا را وداع می کنیم!

خیلی ها می گویند تلاش و کوشش برای چی؟ مگر همه که این روزها به مال و منال بادآورده رسیده اند از گذر تلاش و کوشش بوده است؟ نمی توان این حرفها را نفی کرد ولی در عین حال نمی توان بر راه صحیح و عمل صالح تکیه نکرد و افراد را به موهومات و راههای ناصواب رهنمون ساخت. حتی این پولداران نوظهور نیز در نتیجه تلاش و سعی دیگران به چنین نوایی رسیده اند و به طرق ناصحیح و از روشهای نامشروع و یا سیاستهای غلط توانسته اند سعی و کوشش دیگران را به ناحق برای خود تصاحب کنند. آنها نه رهبر ما هستند و نه مقتدای ما و نه ما تمایل داریم که راه آنها را برویم. به قول مولوی: «اما تو مگو که جهد و کوشش *** سودم نکند که بودنی بود».

من «خرخون» هستم چرا که وقتی کسی برای تحصیل به استرالیا رفته باشد و پنج سال درآن کشور باشد و حتی یکی از شهرهای آن کشور را نبیند؛ یا روی صندلیش بنشیند و مطالعه کند بدون این که متوجه شود که شش ساعت تکان نخورده است؛ یا آنقدر غرق درس و مطالعه باشد که نفهمد که صبح شده است؛ یا هزاران ساعت از اوقات فراغت خود را بجای گذراندن با خانواده و میهمانی رفتن و لذت بردن صرف نوشتن کتاب و مقاله کند و شب از درد گردن خوابش نبرد، و … خب با تمام استانداردهای جهانی هم در نظر بگیرید «خرخون» است. مگر دیگران که به توفیقاتی نایل شدند کمتر زحمت کشیدند، رنج بردند و تلاش کردند؟

بعد از این سالها حداقل این را می فهمم که «خرخون» از «خرنخون» صد پله بهتر است چون به قول مولوی «کوشش بیهوده به از خفتگی» و بنابراین عاشق «خرخون» ها هستم. چه منظور از «خرخون» همان «پرخون» باشد یا هر چیزی دیگر. من به آن کاری ندارم.

البته باید مراقب کسانی بود که ما را به «خرخونی» متهم می کنند. آنها خود دچار کسالت و پژمردگی و افسردگی هستند و تیرهای زهر آگینی در آستین دارند و به محض این که شما با آنها حشر و نشر کنید، تیرهای یأس و پژمردگی و کسالت و بی انگیزگی را به سمت شما شلیک می کنند و شما را نیز مثل خودشان مجروح خواهند ساخت. هیچ چیزی مثل کسالت و بی انگیزگی و فشل بودن مسری نیست. چرا که به قول مولوی: «از مردم پژمرده دل می‌شود افسرده *** چو پژمرده گشتی تو، دیگر نروئی».


  1. پریا
    پاسخ

    سلام آقای دکتر
    من امسال به هفتم میرم ۶ سال بود توی ابتدایی که همیشه بهترین نمره هارو داشتم و بهترین شاگرد بودم. جوریکه مامان های همکلاسی هام فکر می‌کردند من چیز خاصی میخورم که هوشم زیاده، البته تعریف از خود نباشه.
    لقب خرخون هم کم نبود بیشتر دوستام به همین اسم من رو صدا میزدند که البته من ناراحت نمی‌شدم چون بنظرم یه ویژگی خوب بود تا اینکه بخوام ناراحت بشم و کلا همه از من انتظار داشتند
    ولی سر همین موضوع به شدت استرسی بودم و هستم تا حدی که برای امتحان های نهایی هرشب گریه میکردم از فشار و استرس با این که همیشه خیلی خوب می‌گرفتم
    و زمانی که آزمون تیزهوشان دادم با اینکه قبلش فقط یه کتاب تهیه کرده بودم و کلاسی نرفته بودم خیلی برام آسون بود اما میزان استرسی که داشتم باعث شد سرجلسه سردرد و دل پیچه بگیرم و به صورت سوال دقت نکنم و کلا اشتباه پیش برم که بعد متوجه شدم زمان خیلی کم آوردم نتونستم پاسخ بدم و قبول نشدم و همش بخاطر اضطرابی که داشتم بود
    بخاطر این موضوع خیلی اعتماد به نفسم پایین اومده و همش ناراحتم و احساس ناکافی بودن می‌کنم
    پدرمادرم اصلا سختگیر نیستند و همیشه هم من رو دلداری میدن
    استرسی بودنم واقعاً اذیتم می‌کنه و هم باعث فشار عصبی میشه و هم باعث میشه هول بشم و اشتباه جواب بدم همه ی راهکار ها(خوندن آیت الکرسی، مرور و…) رو امتحان کردم ولی نتیجه ای نداشته
    میشه هم یه راهکار بدین که آنقدر اضطراب نگیرم
    هم توضیح بدین که آیا واقعا تیزهوشان نرفتن باعث میشه اون نتیجه ای که می‌خوام رو نگیرم؟.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام قبول نشدن یا نرفتن به مدرسه تیز هوشان به این معنا نیست که فرد نمی تواند در آینده در زمینه تحصیلات و شغل موفقیت کسب کند. گاهی فشار در این مدارس هم برای بعضی از افراد مضر است. استرس داشتن لازمه پیشرفت است و نباید خیلی نگران آن بود. اگر استرس از کنترل خارج شود و به بیماری و بیخوابی و مشکلات دیگر منجر شود خب باید کنترل شود والا افرادی که در زندگی خود موفق نمی شوند استرس ندارند و بی خیال هستند.

  2. Z
    پاسخ

    احساس بدبختی میکنم امسال کنکور دارم تاثیر معدلم که قطعیه ولی نه تو امتحانات خوبم نه کنکورو زیاد جدی گرفتم اولش و الان حس خیلی بدی دارن🙂

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      پس چون درس نخوندی احساس بدبختی هم نکن. احساس بدبختی البته خیلی هم بد نیست اگر باعث بشد که حرکتی کنی و برای سال آینده به طور جدی درس بخوانید

  3. ی بنده خدا
    پاسخ

    سلام دکتر، دانشجو هستم، بنده توی کنکور رتبه بالایی آوردم، و در دانشگاه هم درسم خوبه از نظر معدل ، ولی مدتیه باعث شده از خودم ناامید بشم، فکر میکنم این خرخون بودنم الکیه
    چون بچها ارزش کاریو که میکنم رو میارن پایین، همش میگن فقط نمره میاری ،جز نمره هیچی بلد نیستی، یا مثلا میگن نمره بدرد نمیخوره ،چند سال دیگه بخوای استخدام جایی بشی خودتو میسنجن نه معدل دیپلم یا لیسانست رو….
    این حرفاشون خیلی اذیتم میکنه و باعث شده به درسم لطمه وارد شه…
    ممنون میشم کمکم کنید…

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، اینکه درس خوان هستی خیلی عالی است. شیطنت همکلاسی ها امر طبیعی و مقتضای سن است. باید به این مسائل توجه نکرد و این حرفها را که می زنند به حساب رقابتها و شرایط سنی و بعضا حسادتها تلقی کرد و از راه نماند.

  4. م.ی
    پاسخ

    با سلام و احترام حضور استاد گرانقدر
    استاد من دانشجوی ارشد رشته نفت و گاز هستم و در ترم سوم تحصیل می کنم. فقط به این امید که دانشگاه تهران قبول شوم و در کلاس شما حاضر شوم. امسال برای بار سوم امتحان ارشد دادم و هیچ گاه امید خود را از دست ندادم.
    امیدوارم این توفیق حاصل شود….

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام عالی انشا الله موفق شوید.

  5. هانیه
    پاسخ

    سلام من پایه نهمم و اینکه شاگرد اول کلاس هستمو همه ی نمراتمم بیسته و ابنکه به درسم خیلی خیلی علاقه دارم و هدفی ک تعیین کردمو میدونم چیه ولی این مدت نمیدونم چرا وقتی درس میخونم حس میکنم کاری نکردم نمیدونم مثلا همش میگم شاید انگیزت نسبت ب درس کمتر شده ولی واقعا اصلا انتظاریو از خودم تداشتم ک همچین آدمی بشم حس میکنم دارم تنبل میشم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، کمی نگرانی باعث حرکت می شود ولی نگرانی بیش از حد و بی سبب باعث اضطراب و کاهش کارآیی شما می شود. مراقب احساساتتان باشید و زیاد فکر نکنید.

  6. Saeide
    پاسخ

    سلام دکتر
    من کلاس نهم هستم واقعا نمیدونم باید چکار کنم تا بتونم به قبل برگردم انگار دیگه نمیتونم درس بخون و حوصلم نمیشه انگار یه چیزی جلومو میگیره

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، هر چه درسها بالاتر می رود باید تلاش بیشتری کنید که موقعیت قبلی خودتان را حفظ کنید چون در کلاس اول دبستان همه شاگرد اولند ولی در دوازدهم اینطور نیست. البته با بزرگ شدن چیزهای بیشتری هست که توجه انسان را به خودش جلب می کند و از درس باز می دارد و همین باعث خواهد شد که انسانها غربال شوند و سخت کوشان صعود کنند و کم تلاشان باز بمانند. باید راه خودتان را با تلاش و کوشش و تمرکز پیدا کنید

  7. M
    پاسخ

    سلام و درود

    من اصلا نمیدونم چطوری درس بخونم من کلاس نهمم و اینکه هرچی میخونم نتیجه درست حسابی نمیده. من ریاضی اصلاااا خوب نیستم.‌بعدم اصلا نمیدونم چیکار کنم خیلی سردرگمم و فشار خانواده رومه توروخدا کمک کنید. حفظیجاتم خوبه ولی دوس دارم برم تجربی
    میگن معدل باید بالای ۱۹ باشه ولی من فکر نکنم ۱۹ بشه ۱۸ و خوردی شاید بشه کمکم کنید خواهش میکنم همین الانم استرس و دارم دلشوره دارم به خاطر درس

    با تشکر

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام هجده و نوزده و هفده همه خوب هستند. اگر پایه ریاضی شما ضعیف است یا معلم خصوصی بگیرید و یا به عقب برگردید و ریاضی را از سالهای قبل مرور و مسئله حل کنید.

  8. دوست قدیمی
    پاسخ

    به نظرم در کنار معانی چندی که استاد برای خرخونی گفتند بشود معنای دیگری هم گذاشت. برای توضیح این معنا، از باب تعرف الاشیاء باضدادها، باید معنای خرنخونی را بگویم. این معنای خرنخونی را من که شاهد دانش‌آموزی، طلبگی و تا حدودی، دانشجویی این استاد سخت‌کوش بوده‌ام، اتفاقا، از خود ایشان دیده‌ام. یادم هست ایشان با_ مثلا_ ۶۰ درصد مطالعه، به لحاظ مدت زمان، نه به لحاظ حجم مورد مطالعه، همان نتیجه‌ای را در آزمون، می‌گرفت که هم‌کلاسی درسخوانش، با صد در صد مطالعه، به آن دست می‌یافت. یعنی چه می‌کرد؟ هوشمند می‌خواند. هر متنی، هر ماتنی که داشته باشد، مقداری، به اصطلاح، پرتی دارد که نه در هیچ آزمونی می‌آید، نه معلومات خواننده را زیاد می‌کند و نه هیچ وقت بدردش می‌خورد. خرخون‌ها، این را به نسبت خریتی که گریبانگیرشان هست، تشخیص نمی‌دهند؛ اما خرنخون‌ها، به مثل این تشخیص‌هاست که کم کم می‌شوند استاد شیروی، دوست دیرین صاحب این قلم که به بیش از نیمی از مدت طولانی دوستی با او، از زمان آخرین توفیق ملاقاتم با ایشان می‌گذرد. واحسرتا!

  9. mdido
    پاسخ

    سلام اقای دکتر . من کلاس یازدهم تجربی هستم . تو کلاسمون بهتر از منم هستند که درسشون خیلی عالی هست و شاگرد اولند ولی نمی دونم چرا بچه های کلاس به من میگند درسخونی واقعا درسم به اندازه ی اونا خوب نیست نمی دونم چرا به من میگند خرخون ؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام همانطور که نوشته ام خرخون از خرنخون که بهتره. بگذار هر شخصی هر چه دوست دارد بگوید، هیچ کس در آینده مسئولیت عدم موفقیت تو را به عهده نمی گیرد و چه بسا بقیه عمرتان آنها را نبینید.

  10. Maryam
    پاسخ

    سلام دکتر من الان کلاس دهم تجربی هستم تا پارسال خیلی درس میخوندم و همیشه معدلم بالا بود و دانش آموز زرنگی بودم ولی امسال افت شدیدی پیدا کردم اصلا حس و حال درس خواندن ندارم و شدیداً بیخیال شدم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، طبیعی است وفتی حس و حال درس خواندن نداشته باشی افت می کنی. همه ما به این وسیله آینده خود را رقم می زنیم یکی در جایگاه اول و یکی در جایگاه هزارم قرار می گیرد.

  11. بهار
    پاسخ

    سلام آقای دکتر . متن شما رو خوندم. من ارشد مهندسی ‌کشاورزی هستم . وقتی فارغ تحصیل شدم بخاطر شرایطی ک داشتم نتونستم درس بخونم و بقیه همش میگفتن کار نیست بخونی ک چی بشه . امسال میخام بعد چند سال بخونم ولی مثل قبل انگیزه ندارم . حرفا و نیش و کنایه های دیگران باعث شده خنگ بشم ‌. از طرفی دوس دارم خودم درآمد داشته باشم بخونم . میگن پیر میشی . دکترای کشاورزی ارزش نداره . ولی من خیلی رشته مو دوس دارم . پشیمونم ک این چند سال وقتمو هدر دادم و نخوندم . احساس میکنم عقب افتادم .نمیتونم تمرکز کنم . حرفای دیگران باعث شد دیگه نخونم و شرایط خونه و … . الان خ پشیمونم که نخوندم چون شرایطی ک قبلا داشتمو الان ندارم .انگار خنگ شدم میشه کمکم کنید راهنماییم کنید . متشکرم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام برو دنبال آنچه که علاقه دارید و ادامه تحصیل بدهید انشا الله انگیزه در وجوتان می جوشد و می توانید کار مناسب هم پیدا کنید. به هر حال ادم یا خنگ هست یا نیست ولی خنگ نمی شود مگر در یک صورت آن هم اینکه ادم خودش را خنگ کند.

  12. علی
    پاسخ

    استاد عالی بود🥲

  13. مسعود میرصادقی
    پاسخ

    سلام ، نیمه های شب پارسال در هنگام وب گردی نوشتاری با تیتر خرخونی نظرم را جلب کرد بارها و بارها آنرا مطالعه کردم و در نتیجه تصمیم گرفتم در سن ۳۷ سالگی خرخون باشم . از همان شب همانند یک خر قوی یکسال درس خواندم و موفق شدم در آزمون کانون وکلای ۱۴۰۰ رتبه ۱ کانون خوزستان و رتبه ۸ کشوری را اخذ کنم و توسط اسکودا در هتل پارسیان تهران مورد تجلیل قرار گرفتم . بسیار شادمانم که توانستم یک خرخون واقعی باشم و الان برگشتم به همان محلی که مسیرم از آن آعاز شد تا به رسم ادب و شاگردی تشکری داشته باشم از استاد گرامی جناب آقای دکتر شیروی گرامی برایتان همیشه ارزوی شادکامی دارم 🌹

  14. جلال
    پاسخ

    سلام آقای دکتر وقت بخیر
    ببخشید یه سوال
    خرخونا از روی برنامه (مثلا همین برنامه ها که مشاورا میدن دوساعت فلان درس یک ساعت فلان درس و…)درس میخونن؟ یا نه ،همینجوری هی میخونن؟ پشت سر هم میخونن یا بینش استراحت هم میزارن؟

    آقای دکتر اگه برگردین به اون سال ها که بالا نوشتین
    باز هم میشینین جوری درس بخونین که نفهمین ۶ ساعت گذشته یا صبح شده؟ یا بلکه بیشتر هم میخونین؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، خرخون ها فقط در خواندن عین خر هستند و الا باهوشند چون می دانند که راه موفقیت زحمت و تلاش است نه چرخیدن در شبکه های اجتماعی و خواندن و دیدن چیزهای بی ثمر. آنها می دانند که چه بخوانند و چقدر بخوانند و اصولا کسی در یک رشته علمی اوج می گیرد واقعا در آن رشته حل می شود و روز و شب و ساعت برایش بی معنا می گردد.

  15. پرواز
    پاسخ

    سلام آقای شیروی. وبلاگتان برای بنده بسیار الهام‌بخش بود و تلنگری زد تا خودم را جمع و جور کنم و بفکر چاره ای باشم تا وضعیت ناجور خودم را بهبود ببخشم.و اینکه دیدم از سال ۹۵ تا الان هنوز هم در وبلاگتان پاسخ می‌دهید خیلی ذوق کردم. بنده برای آزمونی بسیار مطالعه کردم(حداقل خودم اینجور فکر میکنم) ولی در آن پذیرش نشدم و افرادی که هم سطح من بودند پذیرش شدند .این باعث شده کمی به خودم شک کنم و توانایی و استعداد خودم را زیر سوال ببرم. شما هم با اینجور چیزها روبرو میشوید؟ در این مواقع چه کاری میکنید؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، در طول زندگی بارها و بارها با این مشکلات و مسائل روبرو خواهید شد که باید با تأنی از آنها رد شوید. کسانی که دچار یأس می شوند و این منجر به بی انگیزگی و بی رمقی و افسردی برایشان می شود خب مانع پیشرفت بعدی آنها خواهد شد ولی کسانی که از آن می گذرند و راه جبرانی را برای آن جستجو می کنند، موفق می شوند.

  16. نورا
    پاسخ

    ممنون استاد جواب دادید
    بنظرتون چیکار کنم من خیلی ناامید میشم زود
    فیزیک و ریاضی سخته
    و من پزشکی میخام تا اینارو بلد نباشم نمیتونم پیش برم برای همین زود ناامید میشم😭😭

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      خب باید اینها را بخوانید. اگر پایه های تحصیلی شما در این دروس ضعیف است کلاس تقویتی یا معلم خصوصی بگیرید. اگر کلا در این موضوعات کشش ندارید، خب رشته دیگری بروید

  17. نورا
    پاسخ

    سلام من خیلی درسو دوست دارم
    ولی خیلی سختن
    نمییییدونم چیکار کنم
    همیشه نسبت به بچه های که خیلی درس میخونن حس خوبی دارم
    ولی خودم نمیدونم چرا اینجور میشه
    من چیکار کنم😭

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام درس دوست داشتن با نشستن و درس خواندن فرق دارد. یکی از مشکلاتی که بسیاری از افراد و جوانها با آن روبرو هستند این است که علاقه به چیزی دارند ولی برای تحققش زحمت زیاد نمی کشند. رویای چیزی داشتن تا قدم های جدی برایش برداشتن خیلی فرق دارد.

  18. یسنا
    پاسخ

    سلام استاد وقتتون بخیر
    من پایه ی نهم هستم و در کنار پرسم در کانون زبان زبان هم میخونم
    من یک بار افتادم در سطح چهار
    و به خاطر خانوادم که باید ۲۰باشم و همیشه استرس دارم و اضطراب که نکنه خراب کنم
    و گوشی هم از یک طرف که معتادش شدم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، اولا برای موفقیت در درس و آینده باید استفاده از گوشی تحت کنترل شدید قرار گیرد و الا اعتیاد به آن شما را از هدفتان باز می دارد. ثانیا استرس را از خودتان دور کنید و با خانواده صحبت کنید که فشار الکی باعث استرس و کاهش تمرکز شما خواهد شد. سعی کنید با پدر و مادرتان حرف بزنید. از حال گفتگو با هم را یاد بگیرید.

  19. فاطیما
    پاسخ

    سلام من خیلی میخونم خیلی زیاد واسه ندبت دوم دهم روزی ۱۸ ساعت میخوندم اما معدلم ۱۸ شد الان میخوام برم یازدهم تجربی خیلی نا امیدم و میترسم هز حرف مردم از مدرسم…من تجربی هم هستم خیلی تلاش میکنم ولی نتیجه نمیگیرم همه بهم میگن بچه خرخون ولی اصلا معدلم خوب نشد نمره خیلی برام مهمه همش دارم گریه میکنم و حسرت دیروز رو میخورم،

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اولا ۱۸ هم معدل خوبی است. ثانیا لازم نیست ۱۸ ساعت درس بخوانید حدود ۱۰ تا ۱۲ ساعت مفید خیلی عالی است. استرش و نگرانی و گریه و زاری هم کمکی نمی کند

  20. شادی
    پاسخ

    سلام من امسال وکالت شرکت کردم اما من درس می خونم خانوادم و اطرافیان من را از درس خوندن زده مز کنند بهم می گن خرخون من خیلی ناراحتم چه طور با این مسئله کنار بیام

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام با خواندن همین نوشته «خرخونی»

  21. میثم
    پاسخ

    سلام آقای دکتر
    متن شما بسیار زیباست. ولی یه مسئله ای هست که ذهنم رو نسبت به تحصیلات و زندگی مشغول کرده، ممنون میشم راهنمایی کنید:
    من خودم دانشجو هستم و خیلی با علاقه و محکم درس می خونم، منتهی چیزی که من رو نسبت به آینده خودم نگران کرده، آینده مالی و معیشتی خودم هستش. در مورد کار نگران نیستم، چون کار بالاخره پیدا میشه ولی مسائل مالی به این راحتی ها حل نمیشن. من خانواده برخورداری ندارم و پدر و مادرم توانایی حمایت مالی از من رو ندارن و مجبورم روی پای خودم بایستم. الان اگر من بخوام زندگی مستقلی داشته باشم، با یه درآمد معمولی کارمندی اصلا نمیشه زندگی کرد! قشر تحصیل کرده حتی بیشتر به نظرم ضربه میخورن چون یه موقعی هست می بینید یه نفر دکترا داره و حداقل ۱۰ سال پس از دبیرستان درس خونده، سواد خیلی زیادی داره ولی وقتی به سرمایه که میرسیم، چیزی نداره و معیشت خیلی سختی داره و حتی یه خونه خوب نمیتونه بخره. کلا داشتن رفاه مالی و تشکیل خانواده و زندگی مستقل برای افرادی که شدید غرق درس میشن، خیلی سخته به نظرم.

    من خودم انتظار دارم که فرد ثروتمندی باشم تنها قصد من هم از ثروتمند بودن، زندگی در آرامشه و نمیخوام که صبح تا شب فقط برای پول کار کنم تا قسط و بدهی بدم و … . از یه طرف دیگه علاقه به تحصیل دارم و دوست دارم تا مقاطع بالای دانشگاهی تحصیل کنم. قبلا فکر می کردم که تحصیلِ بیشتر، منجر به درآمد و ثروت بیشتر میشه ولی ظاهرا اینطور نیست. توی کشور ما هم طبق تجربه من، به نیروی متخصص و اساتید و تحصیل کردگان، بهایی داده نمیشه و اگر هم داده میشه، خیلی اندک و ناچیزه و معیشت اکثر نخبگان کشور مختله!
    به نظرتون من جوان در این شرایط برای موارد مهمی مثل استقلال مالی و ازدواج و نداشتن دغدغه مالی و … چیکار باید بکنم؟
    چه طوری میتونم از تحصیلاتم در راستای کسب درآمد و ثروت بهره ببرم؟
    کسانی که در کشور ما به صورت خودساخته زندگی و معیشت مرفهی دارند، چه طوری تونستن اون جایگاه رو به دست بیارن؟
    آیا شما در زندگی خودتون، این مشکلات رو داشته اید؟ به لحاظ معیشتی همواره در آرامش بوده اید؟
    من برای کسب آرامش در بین این همه سختی معیشتی چیکار باید بکنم؟ به کجا و به چی و به چه کسی باید پناه ببرم؟
    کلا چیکار باید بکنم؟
    لطفا راهنمایی کنید.
    با تشکر

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام همه ما می خواهیم با کمترین دردسر زندگی خوب و مرفهی داشته باشیم ولی چطور؟ اگر شما درس نخوانید چکار می خواهید بکنید. مسلما درس یکی از متداول ترین روشهای ورد به مرحله کار حرفه ای است ولی اگر درس نخوانید چطور می توانید ثروتمند شوید. یا باید ابتکار خاصی داشته باشد، یا خانواده متمولی یا ثروت بادآورده یا اقا زاده و امثال ذلک. با درس نخواندن اصولا مشکلات زیادتر می شود. بله هستند افرادی که درس هم نخوانده اند و ثروت زیاد دارند ولی بیشتر از آنها که ثروت دارند، افراد دیگری هستند که برای یک لقمه نان صبح تا شب جان می کنند و تخصصی، ابتکاری یا حرفه ای ندارند

      • میثم
        پاسخ

        تشکر بابت پاسختون.
        من نگفتم که بی زحمت زندگی مرفهی داشته باشیم. من گفتم که انگار ما داریم زحمت بیهوده زیادی می کشیم. انگار به من بگن از قزوین برم تهران ولی از قزوین در مسیر تبریز محکم بدوم و بیهوده تلاش بکنم. قطعا آنچه که می فرمایید درست است و تحصیلات و تخصص و ابتکار بالا منجر به درآمد و موفقیت شغلی میشه. ولی درسی که توی دانشگاه داده میشه توی تجربه من، اینطوری نیست و خیلی سطحی و امتحانیه. اکثر دانشجوها هم کلی درس میخونن و همه چیز رو از یاد میبرن.

        سوالاتم رو بهتره اینطوری بپرسم: “چه طوری” در دانشگاه درس بخوانیم که واقعا متخصص مورد نیاز جامعه و یک فرد برجسته باشیم؟ و چه طوری دانشی که با زحمت به دستش آوردیم رو به ثروت تبدیل کنیم؟ چه طوری مبتکر و خلاق و واقعا «دانشمند و متفکر» بشویم؟

        • دکتر شیروی
          پاسخ

          سلام دانشگاه مسیر وارد شدن در حرفه و شغل تخصصی است. باید تلاش کرد و زحمت کشید و البته هر رشته ای یک سری مسائل عملی دارد که باید در کنار دانشگاه به آن نیز توجه کرد. نباید مباحثی مثل کاربردی نبودن آموزش دانشگاه ها و یا نقایص آن یا اینکه برخی دانشگاه نرفته پول پارو می کنند و هزار توجیه و حرف و حدیث دیگه، نباید توجیه آن باشد که جوان ما درس نخواند عاطل و باطل بهترین سالهای عمرش را تباه کند و بعد یک عمر آسیب آن را ببیند.

          • میثم

            حرفاتون خیلی درست هستن آقای دکتر.
            منتهی الان من محکم به درس خوندن خودم بچسبم و سعی کنم که همه چیز رو یاد بگیرم و دانشجوی ممتاز باشم و کنارش مهارت های عملی رشته خودم رو یاد بگیرم، یعنی موفقیت شغلی من تضمینه از نظر شما؟

          • دکتر شیروی

            سلام بلاخره تلاش انسان جواب می دهد

  22. سینا
    پاسخ

    سلام دکتر
    من صدای استاد ضبط می کنم بعد ساعت ۲تا۴ از روی Pdf کتاب مثال ها سوالات رو حل می کنم من روزی ۵بار صدا استاد رو گوش می کنم به نظر شما همین کافیه یا مطالب (متن کتاب یکم گنگ توضیح داده ) رو هم بخونم راهنمایی کنید لطفا

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام روش صحیحی نیست در خواندن. درس را باید از کتاب خواند و خودتان را به خواندن کتاب آن هم نه یک کتاب عادت دهید و البته مطالب استاد را هم سعی کنید در همان جلسه تدریس توجه کنید. البته اینکه نوار ضبط کنید و بعد گوش کنید باعث می شود که در جلسه درس تمرکز نداشته باشید که برای شما مضر است چون نمی توانید بعدا روی جلسات و صحبتها تمرکز کنید

  23. Haniye
    پاسخ

    سلام نمیدونم پیامم خونده میشه یا نه ولی حالم خوب نیست من ترم ۶ دانشگاهم تاحالا دو ترم مشروط شدم و نشستم حساب کردم دیدم حتی اگه ده ترمه هم بخونم نمیتونم واحدامو تموم کنم دارم به همه درمورد دانشگام دروغ میگم خیلی فسار رومه نمیدونم ادامه بدم که هرجور شده لیسانس بگیرم یا انصراف بدم من رشتمو خیلی دوست داشتم ولی بدشانسی اوردم یکی دو ترم مریض بودم بعدش اسباب کشی و چند مورد دیگه که دست به دست هم دادن و الان نمیدونم باید چیکار کنم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام به جای عجز و لابه بنشین سرت را تو درس ات کن و لیسانس ات را بگیر.

  24. معصومی
    پاسخ

    سلام آقای دکتر. من دانشجوی ترم ۴ کارشناسی اقتصاد هستم. دوره دانشگاه من در زمانی افتاد که به علت شیوع کرونا دوسال درس ها مجازی شد. تا قبل از ورود به دانشگاه انگیزه و پشتکار زیادی برای درس خواندن داشتم و حتی توانستم در دانشگاه دلخواهم قبول شوم. حتی اوایل وورد به دانشگاه انگیزه خوبی برای درس خواندن داشتم اما کم کم با ادامه یافتن مجازی بودن درس ها بسیار در درس ها افت پیدا کردم و حالا که دوباره دانشگاه حضوری شده کمی انگیزه درس خواندن پیدا کردم اما مشکل اینجاست هرچقدر که می‌خونم خلاصه برداری می‌کنم تمرین حل می‌کنم باز هم نمی‌توانم نتیجه خوبی از امتحان ها بگیرم. با اینکه همان مطالب را به همکلاسی هایم توضیح می‌دهم و آنها موفق می‌شوند و من همان مطالب را اشتباه می‌کنم. گاها به اشتباه خودم را مقایسه می‌کنم و درگیر رقابتی بی نتیجه می‌شوم. می‌دانم همیشه نمی‌توان کامل بود اما انتظار دارم نتیجه بهتری از کارهایم ببینم.
    با این حال نا امید نشدم چون بالاخره یه روزی به نتیجه می‌رسم ولی می‌ترسم این نتیجه دیر تر از انتظارم اتفاق بیفته. ممنون می‌شم راهنماییم کنید.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام به هر حال یا باید پافشاری کرد و درس را دنبال کرد ولو با سختی یا کلا یک لیسانسی گرفت و درس را کنار گذاشت و دنبال کار گشت. همه ما دچار این مشکلات می شویم، آن کس از دیگران جلو می افتد که تلاش و تمرکز بیشتری می کند تا نتیجه مطلوبش حاصل شود. شما هم از این قاعده مستثنا نیستید. باید تلاش و تمرکز کنید و سختی خواندن درس را تحمل کنید که ان الله مع الصابرین

  25. حدیث
    پاسخ

    سلام
    من خیلی بی دقتی میکنم در امتحان پایه یازدهمم رشته ریاضی
    ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم با نمره پایین گرفتن احساس ناامیدی میکنم و نمیتونم دیگه درس بخونم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اضطراب و نگرانی باعث عدم تمرکز می شود و عدم تمرکز باعث کاهش نمره و مجددا اضطراب شما را زیاد می کند. باید از این تله خارج شوید. پذیرش نمره هر چی شد حداقل اضطراب شما را کاهش می دهد.

  26. اسرا
    پاسخ

    سلام من اسرا هستم کلاس نهم درس میخونم
    آقای دکتر من امسال رتبه اول رو با نمره ۲۰‌کسب کردم
    و علاوه براون تونستم امسال موفقیت های زیادی دست پیدا کنم حتی رتبه استانی
    اما مشکل از اینجاست که روزی شاید بیشتر از ۱۰ ساعت درس بخونم مثلا امروز
    یکشنبه ازدرس ۱تا ۱۵ من امتحان میان ترم علوم دارم دو فصل نخونده داشتم
    نشستم از ساعت ۱ شرو ع کردم تا ساعت ۱۰ نیم
    خیلی خسته شدم بطوری فصل دومی که نخونده بودم سه صفحه آخرش حوصلم نکشید کتابو بستم
    یه مشکلم دارم اینکه یه فصل لغت به لغت حفظ میکنم
    نمیدونم چرا ولی خیلی خیلی خستم یعنی نه استراحت دارم نه زندگی نه وقت گذروندن با پدرو مادر هیچی
    بطوری ک پدرم لقب بهم داده ازبس درس میخونم
    بعضی وقتها به این فکر میکنم که خیلی سخته که دکتر بشم و خیلی با استعدادهستم

    خیلی سخته از الانش دیگ سه سال دیگ چی میشه نمیدونم همه بهم میگن حتما میتونی ولی من از حرفاشون سیرم خیلی سیرم

    میتونید بهم کمک کنید من امسال بخاطر درسام حتی یه روزه هم نگرفتم منی که بعضی سال ختم روزه میگرفتم قران میخوندم نماز میخوندم بخاطر فشار درسی که خودم ایجاد میکنم وقت نمیکنم

    خیلی به مشورت یکی نیاز دارم از اینکه بهمه امید بدم ک میتونن ولی خودم به طور کلی انگیزم ازدست رفته خستم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، همه ما در مسیر زندگی گاهی خسته می شویم گاهی کند می شویم و گاهی تند. مثل اینکه کوهنوردی می کنیم. اگر در مسیر باشیم باکی نیست اینکه گاهی بنشینم و استراحت کنیم و گاهی تند حرکت کنیم، گاهی نفس بگیریم و گاهی نفس بزنیم خیلی طبیعی است. اینکه انگیزه داری و درس می خوانی با ارزش است ولی تعادل هم خوبه. با پدر و مادرت وقت صرف کن، کمی با دوستانت وقت صرف کن، روزانه در هوای ازاد و زیر نور خورشید قدم بزن، در آشپزخانه کمک کن. اینها به درست صدمه نمی زند نگران نباش. گاهی جمع کردن ظروف تو آشپزخانه یا جارو کشیدن تو خونه اگر با علاقه باشد به ذهنت آرامش می دهد و ذهنت را باز می کند. فکر نکن با صرف وقت در این امور از درس ات می مونی. خیر. بلکه بیشتر و موثرتر درس ات را یاد می گیری. تنوع به کارهات بده که خسته نشی. خواب حداقل هفت ساعت را هم داشته باش. بعد از یک ماه اثرش را می بینی که نه تنها روی درس ات اثر سوء نداشته بلکه باعث شکوفایی ذهنت شده است

  27. صبا
    پاسخ

    سلام استاد وقتتون بخیر
    من دانش آموز پایه نهم هستم معدل ترم اول ۲۰ شد الان که نزدیک خرداد هست هم ازمون های ورودی و هم ازمون نهایی باعث میشود که هرشب گریه کنم استاد نمی‌دونم چرا اما حالم خوب نیست و یه حس ناامیدی بدی در من ایجاد میشه
    الان که در فروردین ماه هستیم حس میکنم ازمون های کلاسی رو دارم خراب میکنم حالم خوب نیست واقعا
    فشار های درسی , ازمون ها و …. ممنونم میشم اگر راهنمایی کنید
    و اینکه استاد شما خودتون هم شده تا حالا نمره ای رو کم بشید و یا در ازمونی قبول نشید؟
    ممنونم 🌱💚

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام گریه هم بخشی از زندگی ما است ولی گریه به تنهایی فایده ندارد باید ارامش داشته باشی که روی نتیجه کار اثر منفی نداشته باشد. بنظرم هنوز مشکل خاصی ندارید و نگرانی شما خیلی اساس ندارد. تازه همه ممکن است در یک امتحان هم نمره مورد نظرشان را نیاورند. وقتی شما در صفی به جلو هستید خیلی فرق ندارد که شما نفر اول یا صدم باشید بلاخره همه اتان در مسیر در حال پیشرفت هستید. مشکل زمانی است که شما در مسیر نیستید و حرکتی ندارید.

      • صبا
        پاسخ

        ممنونم استاد 💛❤️

  28. زهرا
    پاسخ

    درود وقتتون بخیر ببخشید من از بعد نوبت اول چنان پسرفتی کردم که هر روز بعد امتحان گریه می کنم قبلا همیشه ۲۰ بودم الان ۱۹ و ۱۸ میگیرم اما سر کلاس معلما همش بهم نمره ۲۰ میدن میگن تو خوبی و اینا ولی مامانم تا میبینه ۱۹ یا ۱۸ شدم داد میزنه سرم که برو از فلانی یاد بگیر ت ودرس نمیخونی مدام پای گوشیتی معلوم نیست چته مغرور شدی والا به قران من شبانه روز درس میخونم شاید در تایم استراحتم فیلم ببینم اابته این واقعیت که کمی وابسته به فیلم شدم را نمی توانم انکار کنم اما واقعا درس را میخونم میفهمم نمیدونم چیکار کنم خواستم یه جایی پیام بذارم که معلوم نشه کیم و چیم جدیدنا اهنگای افسردگی گوش میدم فیلمهایی در مورد خودکشی میبینم به خودکشی فکر می کنم اما تهش میگم که چی که نشون بدم ضعیف بودم باید وایسم و به زندگیم ادانه بدم این منم زندگیمو من میسازم اما از طرفی هم میگم مامانم راحت میشه ازدستم انقد مامانم رفتارش عجیبه خدا میدونه دوستم شده ۱۹ من ۱۸ مامانم میگه حتما اون انقد خوندا که ۱۹ شده راستی عواملو هم تغییر دادم جامو ساعت درسی تغذیه استراحت و اینکه من نمیدونم چرا اما بعد از کرونام اینجوری شدم از طرفی هم یکشنبه ها یا دوشنبه ها از شدت درد و خستگی سریع خوابم میبره و نمیتونم تو هیچی شرکت کنم بابام همیشه طرفداریم میکنه اما مامانم همیشه تو سرم میزنه باورتون نمیشه هر موضوع مربوط و نامربوطی رو به گند زدن امتحانم ربط میده راستی من خیلی تو تستا شک می کنم با اینکا جواب اصلیو میدونم اما فک می کنم معلم میخواد منو بپیچونه ممنون میشم منو راهنمایی کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اولا اینکه اینقدر سرخورده می شی که فکر خودکشی می کنی عجیب است. مادرها خب فکر می کنند برای آینده شما لازم است والا اگر بداند به شما آسیب می رسد حتما این کار را نمی کند. شما باید اولا با مادرت صحبت کنی. اگر نتوانی با مادرت صحبت کنی چطور می توانی بعدا با همسرت با دوستانت با همکارانت صحبت کنی. باید یاد بگیریم که حرفمان را بزنیم و گفتگو کنیم. در مورد درس هم اینکه مطالب را می فهمی این عالی هست و نمره هم بلاخره خوبه کمی بالا و پایین طبیعی است و همه این نمرات خوبه

  29. ناشناس
    پاسخ

    سلام آقای دکتر . امیدوارم حالتون خوب باشه .
    من ۱۴ سالم هست و کلاس هشتم هستم .
    من تمام دوران دبستان یعنی کلاس اول تا ششم شاگرد ممتاز کلاسم بودم و همیشه بالاترین نمره کلاس و می‌آوردم. حتی اگه درس هم نمیخواندم باز هم بالاترین نمررو داشتم. خیلی هم استرس داشتم .
    اما از وقتی وارد کلاس هفتم شدم کلاس ها هم مجازی هست و واقعا جذب درس خواندن نمی‌شوم. نمرم بد نیست سال هفتم ۱۷ و نیم شدم و امسال ترم اول ۱۷ . من خیلی به پزشکی علاقه داشتم و دارم ولی الان به مهندسی هم علاقه مند شدم . چیکار کنم همون شور و هیجان دوران دبستان برگرده؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام قدری طبیعی است که در دبستان شاگرد ممتاز باشی و بعد دیگر نباشی. البته مجازی هم مشکل ایجاد کرده است. اگر هدف بلندی مد نظرت هست باید تلاش بیشتری بکنی و درسهای سالهای قبل را مرور کنی و از تلف کردن اوقات پرهیز کنی

  30. کیمیا
    پاسخ

    نمی خوام کسی منو خر خون صدا کنه چه کنم ؟
    چون من واقعا خرخون نیستم و درس نمی خونم ولی ازمونامو خوب میدم .
    چه کنممممم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام از قدیم گفته اند در دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را خیر

  31. الینا
    پاسخ

    سلام خسته نباشید من خیلی درس می خونم و همیشه نمرات بالایی می گیرم خوب منم اوایل این مشکل رو داشتم که من که این همه استعداد دارم چرا باید به من لقب خرخون بدن منی که تاحالا ۳ بار تو آزمون تیزهوشان قبول شدم (من پایه هشتم هستم)دوبار امتحان تیز هوشان دادم و ی بار خانه ریاضیات ولی باز با این وجود به من میگفتن خرخون

    اوایل حساس شده بودم ولی بعد بی توجه شدم وقتی به بچه ها دقت کردم دیدیم بچه واقعا همیشه از روی جزوه های من نت برداری میکنن یا سر جلسه دعوا میکنن که پشت سر من بشینن پس فهمیم که مشکل از من نیست ذهن اوناست که مریض از اون به بعد هرکی بهم گفت خرخون جوابش با ی لبخند دادم و گفتم آره درسته من خرخونم تو چی اسم توچی میتونه باش.؟؟؟اگه توهم می تونی خرخون شو😊

  32. امیر حسین
    پاسخ

    سلام خسته نباشید
    یه سوال داشتم
    چرا من هرچی میخونم هیچ یاد نمیگیرم به خدا دارم دیونه میشم
    امروز یه درسی رو میخونم فرداش از یادم میره اصلا انگار که اون درس رو نخوندم
    من دانش اموز پایه دهم هستم
    تو دوره متوسطه اول خیلی معدلم خوب بود
    کلاس هفتم ۱۹.۸۶
    هشتم ۱۹.۹۳
    نهم ۱۹.۷۱
    اما الان ترم اول تموم شده و من کار نامم رو گرفتم نمره‌ام شده ۱۷.۵ به خدا دارم دیونه میشم
    ترو خدا بهم بگید چکار کنم پیش هر کسی میرم کمکم نمیکنه

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب کمی که عادی است. هر چه بالاتر می روی درسها سختر و نمرات پایین تر می آید. اینطوری که کلافه هستی بیشتر استرس می گیری و توانای ات تحلیل می رود. آروم بگیر و روی درست تمرکز کن فقط همین را می توانم بگویم

  33. زهرا
    پاسخ

    سلام آقای دکتر من کلاس دهم هستم و مدرسه نمونه من قبلا خیلی درسم خوب بود ولی امسال هر چی میخونم اما نمره هام خیلی کم میشن در حد زیر ۱۵ من هیچ سالی به اندازه امسال نخونده ام اما بازم نمره هام خوب نیستم
    و همچنین خیلی بی دقت هستم چکار کنم؟
    من جواب سوالات رو میدونم اما نمیدونم که برای کدام سوال باید کدوم جواب رو بدهم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام دلیل کمی نمره می تواند ضعف پایه شما، استرس بیش از حد، عدم تمرکز باشد. گاهی هم شما درس را موثر نمی خوانید باهاش ور می رید ولی ذهن شما مثل اسب سرگردانی از این طرف به آن طرف جولان می دهد و به شما سواری نمی دهد

  34. Zahra
    پاسخ

    سلام وقتتون بخیر
    من پایه نهم هستم در سال های هفتم و هشتم یک کلاس بودم ولی بعد از مجازی شدن من عقب افتادم و هر کار میکنم جلو نمیوفتم همه از من جلو زدند و من عقب افتادم تمرکز زیادی هم ندارم هرکاری میکنم تمرکز داشته باشم انگار استرس نمیزاره ،انگار سر امتحان که میرم یهو حواسم پرت میشه .میشه لطفا راهنمایی کنین چیکار کنم؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام مجازی شدن باعث شده که قدری درس خواندن از روال عادی خودش خارج بشد ولی باز نیاز است که ما خودمان را با شرایط کرونایی تطبیق بدهیم. قدری افت با بالاتر رفتن طبیعی است ولی استرس زیاد دشمن پیشرفت است. البته کمی استرس برای پیشرفت لازم است ولی اگر شدت بگیرد که جلوی فعالیتهای درسی و کاری شما را بگیرد خب باید اول آن را مداوا کرد. باید دید که آیا وقت زیادی در فضای مجازی می گذارید، آیا پایه های درسی شما ضعیف است، آیا تمرکز ندارید چون فکرتان مشغول دوره بلوغ شده است به هر حال رفتارهای ما از عوامل متعددی نشات می گیرد که باید تک تک آنها را جستجو کنیم و راه مقابله با آن را پیدا کنیم

  35. مریم
    پاسخ

    سلام دوباره و روز بخیر استاد،پیرو نظرات قبلم،استاد با وجود شرایطی که گفتم خانواده و اقوام دائم با رفتار و صحتهاشون زجرم میدن که تو قبول نشدی و نمیتونی و… و حتی پدربزرگم که تقریبا همسن شماست و البته هیج سوادی ندارن و تحصیلات نداشتن و بهم حرفهایی زدن که واقعا ناراحت شدم و دلم شکست و میگن تو اتاق موندی و با مردم روابط نداری و هرکسی پارتی داره به ۹ایی می رسه و اینکه فلانی قبول شد در وکالت ولی نرفت …برو سراغ کار دیگه اینجوری معطل نمون کل اقوام چشمشون به منه و کلا روی من زوم کردن،من علاقه ای به ارتباط با اقوام ندارم چون هیچ کدوم اهدافی ندارن و اصلا از درس خوندن خوششون نمیاد…و تمسخر میکنن…تا من می خوام بخونم یه بحثی پیش نیاد که از همه چیز زده ام میکنه و امیدم رو ناامید میکنن…استاد ۳باری هم که آزمون دادم با وجود کلی آزار روحی و همین حرف و حدیث ها بوده البته نزاشتن بخونم قبول شم وگرنه این مدت طول نمی کشید الان هیچ انگیزه ای ندارم خیلی آزارم میدن…پدربزرگم میگه تو بااین مدل به هیچ جا نمی رسی الان حلال و حرام رو مخلوط نکنی پول درنمیاری و امثال تو ….خیلی ناراحتم …و خانوادم دائم گفتن قبول نشدی نشدی ما بجای تو اینقدر خونده بودیم نابغه می‌شدیم….درصورتیکه من فقط تو اتاقم و زخم زبونهاشون من رو بیمار روحی و جسمی کرده…باوجود۲۶ سالو اندی سن منو یه سن بالا و پیر خطاب میکنن و همه چیز برعلیه میشه،و موقع خوندن همش استرس دارم بیاد حرفهاشون میفتم و عصبی و غمگین میشم…بخاطر کنایه ها و حرفهاشون…چیزی بگید که برای دردم التیام باشه 🙏😭😭😭کاش همه مثل شما بودند

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام ببینید خیلی از افراد از سر بیکاری چیزی را سوژه می کنند و در موردش صحبت می کنند و فقط روزگار خود را می گذرانند بدون اینکه بدانند سوژه انتخابی آنها از حرفهای آنها چقدر می تواند اسیب ببیند. ولی شما باید آنها را درک کنید که فقط می خواهند چیزی بگویند و خیلی آگاه نباشند. شما نباید خودت را به حرفها و کنایه های دیگران گره بزنی و همون چیزی را که آنها در مورد تو قضاوت می کنند برایشان ثابت کنید. محترمانه با هاشون صحبت کنید که حرفهای که می زنید فقط باعث رنجش من می شود و چون اطلاع ندارید قضاوت می کنید. پس بهتره از این نیش و کنایه ها دست بردارید. با صداقت باهاشان صحبت کنید مسلما موثر است چون نزدیکان شما، شما را دوست دارند. البته همیشه در ردیف های بعدی حسادت ها هست

  36. مریم
    پاسخ

    سلام شبتون بخیر
    ممنونم استاد
    ان شاءالله بتونم قبول شم هردوشون رو،برام دعا کنید
    🌷
    با آرزوی عمری طولانی وباعزت و پربرکت و عافیت مطلق دنیوی و اخروی
    سایتون مستدام

  37. مریم
    پاسخ

    سلام دوباره استاد،پیرو نظرات قبلیم
    استاد من مطالعه کردن رو دوستندارم!دوستدارم زمان زیاد و با آرامشی رو برای مطالعه صرف کنم…تا با کیفیت یاد بگیرم چون سریع عصبی میشم و خسته…
    لطفا بگید با وجود این شرایطم و اطلاعات بسیار متوسط در علم حقوق ارشد چه گرایشی بخونم؟؟۱۳۵ روز مونده همینم خودش کلی استرسه…
    ازطرفی ام یک بعد شخصیتی دارم که دوستداره به حوزه سیاست وحقوق بین الملل نزدیک باشه و حتی در حکومت نقش ایفا کنه
    یک بعد شخصیتی دارم که دوستداره،گمنام باشه و در محیط کاملا زنانه به امورات و مشکلات خانواده بپردازه یعنی همون حقوق خانواده و…
    چون برام امنیت و مذهب مهمه گیر کردم
    نمیدونم اگر حقوق بشر بخونم آیندم چی میشه …آیا تضاد شخصیتی درمن بوجود میاد؟
    اگر حقوق خانواده بخونم چطور؟
    ولی درکل آرامش و امنیت برام مهمه
    ولی دوستدارم مفید واقع بشم برای جامعه ام…
    خسته شدم
    نمیدونید با ۳ بار قبول نشدن در آزمون وکالت چه حالتی دارم کاملا خنثی و منزوی کنم ازخود بیخود شدم واحساس بی هویتی دارم
    بگید چیکار کنم ؟
    چطور شروع کنم به خوندن چیرو شروع کنم؟
    ارشد چیکارش کنم
    وکالت چیکار کنم؟
    وضعیتم طوری شده که صفر شدن از لحاظ علمی یعنی نه درست و درمون خونده بودم و نه چیزی دریافتم مونده….

    آشفته ام
    راهنماییم کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام برای ارشد حسب علاقه به خصوصی یا جزا اقدام کنید و در کنارش هم برای وکالت بخوانید.

  38. مریم
    پاسخ

    سلام و ممنون بابت انگیزه هاتون،لیسانس حقوقم، و ۳ بار آزمون وکالت شرکت دادم و قبول نشدم البته می دونم نخوندم!ارشد حقوق توراهه،نمیدونم چه گرایشی رو متمرکز شم بخونم اخیرا حقوق بشر رو الکی خوشم اومده ولی نمیدونم گیج شدم!چیکار کنم چه رشته ای بخونم؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام برای وکالت بیشتر خصوصی و جزا مربوط است و خواندن این گرایش ها به شما در قبولی آزمون وکالت هم کمک می کند

  39. ....
    پاسخ

    من تا پارسال معدلم ۲۰بود ولی امسال ک دهم اومدم درسا خیلی برام سخت شده و هدکاری میکنم یاد نمیگیرم نمیتونم تمرکز کنم
    برنامه ریزی هم نمیتونم بکنم
    همه ی همکلاسی هام نمره هاشون خوبه فقط من افتضاح میشه
    الانم امتحانا دی ماه شروع میشه و من خیلی استرس دارم
    لطفا کمکم کنید🙂
    رشته تجربی هستم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اولا همه بهتر از تو نیستند و تو هم خوبی. بلاخره بالاتر که می روید درسها سختر می شود و تمرکز معمولا کمتر چرا که چیزهایی هست که ذهن شما را به خودش مشغول کند. گاهی هم پایه های درسی ضعیف است که باید جبران کنید گاهی هم دلیلش مجازی بودن درسها است.

  40. Xx
    پاسخ

    سلام..ی سوالی داشتم
    شما به درس‌خواندن علاقه داشتین؟
    چگونه به درس‌خواندن علاقه پیدا کنم؟:))

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام علاقه داشتم و علاقه دارم. اگر درس را بفهمید خب علاقه ایجاد می شود. دیگر اینکه هدفتان اگر در زندگی درس باشد برای رسیدن به آن زحمت می کشید. اما اگر هدف از درس خواندن رسیدن به شغل و پول باشد ممکنه نرسید چون راه های پیدا کردن شغل و پول به درس ختم نمی شود. در ضمن علاقه، علاقه می آورد

  41. Hoseini
    پاسخ

    سلام
    من دهم تجربی هستم . سال نهم معدلم ۲۰ بوده ولی امسال معدل آذر من شده ۱۳.۷۵ هر وقت کارنامه مو نگاه میکنم گریم میگیره
    از صبح تا شب همش دارم میخونم و تکلیف مینویسم تقریبا ۳ساعت بینشون استراحت دارم نمیدونم چرا افت کردم
    نمیتونم خوب تمرکز کنم یک صفحه خوندن زیست ۱ساعت طول میکشه لطفا یه راهی بگین که موثر باشه
    یک هفته دیگه مونده تا امتحان های ترم من خیلی استرس دارم که نکنه اینارو هم کم بشم
    معلم وقتی درس میده متوجه میشم ولی نمیتونم سوالاتشو حل کنم نمیدونم چرا
    لطفا کمکم کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، اینکه یک دفعه اینقدر افت کرده اید خب باید دلیلی داشته باشد. دلیلش را خودت بهتر می دانی و بهتر است مشاور بروید ببنید که مشکل چیه؟ آیا پایه شما ضعیف است آیا استرس شما را به زمین می زند، یا مشکل دیگری دارید.

  42. Fateme
    پاسخ

    سلام استاد من دانش اموز پایه دهم انسانی هستم و سال های قبل معدلم همیشه ۲۰ بود و تو ازمون نمونه دولتی قبول شدم ولی الان نمیدونم چرا ولی با اینکه خیلی تلاش میکنم نمراتم بالای ۱۶ نمیاد و دائم تو همین نمره میمونم و این خیلی اعتماد ب نفسمو تضعیف کرده و حقیقتا خیلی زجر اوره برام شاگرد اول نشدن چون بهش عادت کردم میشه راهنماییم کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، شاگرد اول شدن که ملاک موفقیت نیست ولی یه واقعیتی هست که بچه ها در کلاس اول همه شاگرد اول هستند و هر چه بالا می روند خب سخت تر می شود و تعداد کمتر می شوند. حال شما هم اولا دارید می روید کلاس بالاتر و باید سخت تر تلاش کنید و ثانیا ممکن است پایه شما در دروسی ضعیف باشد یا به اندازه کافی وقت و تمرکز ندارید و عقب افتاده اید. باید نقطه ضعف خودتان را پیدا کنید که کم کاری است، عدم تمرکز است، پایه ضعیف است، شرایط کرونایی است، ضعف معلم است تا بتوانید متناسب با آن برنامه ریزی کنید. به هر حال شاگرد اول نشدن پایان موفقیت در زندگی نیست.

  43. Ghoghnoos
    پاسخ

    سلام وقتتون بخیر
    چقدر دلنشین بود صحبتتون
    و چه به موقع !

  44. امیر
    پاسخ

    سلام آقای دکتر.من کلاس هشتم هستم و مدرسه تیزهوشان میرم.کلاس ششم واقعا خیلی درس میخوندم و موفق هم بودم اما از وقتی اومدم مدرسه تیزهوشان سطح بچه های اونجا و درونشون خیلی بالاست هرچه می‌خوانم تمرکز ندارم و هرچه قدر هم که تکرار میکنم باز نمیتونم به خوبی بقیه باشم

  45. داش ابرام
    پاسخ

    سلام من همین الان اتفاقی وارد سایتتون شدم و نمیدونم چرا از شما و شخصیت تون خوشم اومد … من یه مشکلی دارم اونم اینه که با این که می‌خوام درس بخونم ، نمیخونم . یعنی هر کاری میکنم یه جوری از زیر کار درمیرم خودمو با یه چیزی مشغول میکنم . در مورد درس هایی که بهشون علاقه دارم به این شدت نیست اما درس های دیگه … وامصیبتا انگار دست پامو زنجیر کردن نمیزارن برم سمت کتاب 🙁 چه کنم؟ چه پیشنهادی و یا راهنمایی ای دارید؟ ممنون)

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، اینکه کسی این حس را داشته باشد که خیلی درس نمی خواند و بخواهد که بخواند، خب حس خوبی است و می تواند باعث پیشرفت شود. گاهی هم وقتی این حس به انسان دست می دهد که واقعا درس می خواند ولی توقع بیشتری از خودش دارد. در هر حال وجود این حس نشان می دهد که مایه پیشرفت را دارید و می توانید روی این سکو به سمت سکوهای بالاتر حرکت کنید. یکی از دلایلی که انسان از درس گریزان است، مشکلی درس است که در این صورت به دلیل پایه ضعیف در آن درس یا معلم نامناسب نمی تواند درس را بفهمد و کم کم زده می شود. گاهی هم چیزهای جذاب دیگر انسان را به سمت خودش جلب می کند مثل شبکه های اجتماعی، رفت و امدها، تلویزیون و غیره که اینها را هم باید تحت کنترل گرفت هر چند که روز به روز سخت تر می شود.

  46. علیرضا
    پاسخ

    سلام آقای دکتر خسته نباشید این صفحه رو سال ۱۴٠٠ میبینم
    من کنکوری ۱۴٠۱ انسانی ام
    گاهی انگیزه دارم، گاهی نه
    گاهی خسته میشم و می ترسم
    رویا های بزرگی تو سرم هست
    به من انگیزه بدین و راه های قوی و بودن و استوار بودن چیه؟
    تجربیاتتون رو بگین

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، علیرضا یه چیز باید بدانی که بدون زحمت کشیدن و تمرکز کردن نمی شود به جایی رسید. اگر می خواهی جزء افراد بالا در حرفه و رشته خودت بشوی باید تلاش کنی. اگر بی حوصلگی کنی یا مداوم تو شبکه های اجتماعی بچرخی، چیزی گیرت نمی آد و رویاهات به واقع تبدیل نمی شود. اگر توانستی مبارزه کنی پیروز می شوی والا خیر

  47. فاطمه
    پاسخ

    سلام اقای دکتر حالتون خوبه؟
    میبخشید مزاحمتون شدم من چندین ساله درس نخوندم و الان تصمیم گرفتم دیپلم تجربی بگیرم و درس بخونم کنکور بدم شروع کردم به درس خوندن اما خیلی ناامیدم فکر میکنم نمیتونم سخته درسا واسم اما درس خوندن رو خیلی دوست دارم چیکار کنم بتونم پایبند بشم به درسام و انقدر زود صحنه رو ترک نکنم دوست دارم خرخونی کنم دوست دارم بشینم پای کتابا ولی نمیتونم 😔زود عصبی میشم فکر میکنم یاد نمیگیرم
    میشه راهنماییم گنین ممنون میشم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، باید مزه درس را بچشی. برای این کار باید درس را بفهمی. اگر فهم درسی برای شما سخت باشد، خب زودی رها می کنید و خسته می شوید. بسیاری از مواقع پایه های درسی شما ضعیف است و شما تلاش می کنید بدون تقویت پایه ها از بالاتر شروع کنید که هم خسته کننده می شود و هم درست نمی فهمید. پس باید از جایی شروع کنید که پایه های شما تقویت شود. بلاخره درس خواندن نیاز به تمرکز و استواری و مجاهدت دارد.

  48. ۰
    پاسخ

    سلام خسته نباشید
    من امسال سال یازدهم بودم و معدل پارسالم ۲۰ بود
    از اون دسته‌ای بودم که زیاد نمی‌خوندم بیشتر سر کلاس گوش می‌کردم امسال من بخار علاقه شدیدی که به زیست داشتم رتم که برای المپیاد بخونم با این که شانس زیادی نداشتم انقد حجم درسا بالا بود که من با اجازه مدرسه بجای شرکت توی کلاسای مدرسه کلاسای المپیاد میخوندم کلا از درسای دبیرستان اومده بودم بیرون یه جورایی، ترم اولم تونستم یه جورایی بگذرونم اما وقتی رسید به ترم دوم کم اوردم، دقیقا همون موقع فهمیدم المپیادم قبول نشدم حال و روحیم خیلی بد بود سر ترم دوم با این که خیلی از درسا رو خوندم و همشونم برای اولین بار بود میخوندم اما از معدل ۲۰ معدلم رسید به ۱۸.۳۰ از میانگین کلاس خیلی پایین تر بودم! الان خیلی حالم بده نمیدونم دوباره از کجا شروع کنم؛ قرارم هست که ترکیه برم برای ازمون اس ای تی درس خوندن باید شروع کنم اما احساس شکست دارم نمیدمنم از کجا باید شروع کنم و پیش خانوادم حیلی خجالت میکشم چون برای المپیاد خیلی هزینه کردن

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، باید خودت را پیدا کنی. البته درسها که بالاتر می رود سخت تر می شود و با همان تلاش قبلی نمی توان به نمرات عالی قبل دست پیدا کرد. اگر بنیه لازم را داشته باشی مسلما به سرعت خودت را پیدا می کنی

  49. فاطمه
    پاسخ

    سلام آقای دکتر
    من دارم برایکنکور۱۴۰۰ میخونم.ازاولی که شروع کردم برا خوندن توخونه خوب تست زدم سرآزمون چیزی یادم نمیومده حتی همون تستی که قبلا حلش کردم…الانم که یک ماه به کنکور مونده سرآزمون فکرمیکنم خیلی خوب جواب دادم وولی نتیجه بازم فرقی نمیکنه چیکارکنم.؟!

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، یعنی چه؟ یعنی سر امتحان تمرکزت از دست می رود؟ یا وقت کم می آوری یا استرس می گیری. خب اگر اینطور باشد باید تلاش کنی که با این مشکلات کنار بیایی و اگر لازم است با روانشناس مشاوره کنید.

  50. سمانه
    پاسخ

    سلام دکتر
    من یه دانش اموزه کلاس هشتمی هستم
    من همه ی درسام خوبه به جز ریاضی ام ، تو همه درسام رتبه اول رو میارم اما ریاضی نه ، پارسال کلاس هفتم ریاضی خرداد و شدم ۱۶ امسال شدم ۱۴ 😔 امسالم خیلی خوندم اما نمیدونم چرا اینجوری شد ! معلم مون میگه سوالا رو بلد بودی ولی بی دقتی کردی ! راستم میگ
    سره امتحانات نمیدونم چرا حول میشم و بی دقتی میکنم ؟
    از یه طرف خیلی علاقه دارم به رشته تجربی و پزشکی ! اما با این وضع خیلی نا امید شدم . نمیدونم چه کار کنم!
    خیلی دوست دارم رشته تجربی قبول شم اما همش فکر میکنم تو ریاضی کم میارم.
    چه کار کنم به نظرتون؟ چرا این جوری شدم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام بهتره ریاضی خودت را تقویت کنید و اگر لازم است کلاس خصوصی بگیرید. ترس شما از ریاضی باید بریزد. فعلا این ترس غلبه دارد فکر نکنم مربوط به فهم شما از ریاضی باشد

نظر دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *