وفای به عهد

عطار نیشابوری در منطق الطیر:  تصحیح استاد شفیعی کدکنی، ص ۳۵۴

غازیی از کافری بس سرفراز

خواست مهلت تا که بگزارد نماز

چون بشد غازی، نماز خویش کرد

بازآمد جنگ هر دم بیش کرد

بود کافر را نمازی زان خویش

مهل خواست او نیز بیرون شد ز پیش

گوشه‌ای بگزید کافر پاک‌تر

پس نهاد او سوی بت بر خاک سر

غازی‌اش چون دید سر بر خاک راه

گفت نصرت یافتم این جایگاه

خواست تا تیغی زند بر وی نهان

هاتفیش آواز داد از آسمان

ک«ای همه بد عهدی از سر تا به پای

خوش وفا و عهد می‌آری بجای

او نزد تیغت چو اول داد مهل

تو اگر تیغش زنی جهل است جهل

ای «و او فو العهد» برنا خوانده

گشته کژ، بر عهد خودنا مانده

چون نکویی کرد کافر پیش ازین

ناجوامردی مکن تو بیش ازین

او نکویی کرد و تو بد می‌کنی

با کسان آن کن که با خود می کنی

بودت از کافر وفا و ایمنی

کو وفاداری ترا، گر مؤمنی؟

ای مسلمان، تا مسلّم آمدی

در وفا از کافری کم آمدی.»

—————————————————————–

عطار نیشابوری در منطق الطیر:  تصحیح استاد شفیعی کدکنی، ص ۳۶۷

عابدی بوده ست در وقت کلیم                 در عبادت بود روز و شب مقیم

ذرّه ای ذوق و گشایش  می نیافت          ز آفتاب سینه تابش می نیافت

داشت ریشی بس نکو آن نیک مرد         گاه گاهی ریش خود را شانه کرد

مرد عابد دید موسی را ز دور                پیش او شد ک«ای سپهسالار طور !

از برای حق، که از حق کن سؤال          تا چرا نه ذوق دارم من، نه حال؟»

چون کلیم القصّه شد بر کوه طور            باز پرسید آن سخن، حق گفت «دور!

گو هر آنک از وصل ما درویش ماند        دائماً مشغول ریش خویش ماند.»

موسی آمد قصّه برگفتا که چیست             ریش خود می کند مرد و می گریست

جبرئیل آمد سوی موسی دوان                 گفت «هم مشغول ریش است این زمان

ریش اگر آراست، در تشویش بود            ور همی برکند، هم در ریش بود!»

————————————————————————–

عطار نیشابوری در منطق الطیر:  تصحیح استاد شفیعی کدکنی، ص ۳۱۸

در خصومت آمدند و در جفا                  دو مرقع پوش در دارالقضاء

قاضی ایشان را به کنجی برد باز          گفت «صوفی خوش نباشد جنگ ساز

جامه تسلیم در برکرده اید                    این خصومت از جه در سر کرده اید؟»

گر شما هستید اهل جنگ و کین          این لباس از سربراندازید هین!

ور شما این جامه را اهل آمدید          در خصومت از سر جهل آمدید

من که قاضی ام نه مرد معنوی         زین مرقع شرم می دارم قوی

هر دو را بر فرق مقنع داشتن          به بود زینسان مرقع داشتن

———————————————————–

ویرایش

  1. سیدنور
    پاسخ

    در بارۀ وفای به عهد اشعار خوبی را انتخاب کرده‌اید ای کاش در بارۀ نقش وفای به عهد در توسعۀ حقوق بین الملل برایم معلومات می فرستادید.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، اصل وفای به عهد یکی از اصول پذیرفته شده است که در موارد بسیار محدودی از آن عدول می شود. شما بیشتر بر استثناهای آن تمرکز کنید.

  2. صادق گایینی مطلق
    پاسخ

    سلام با این اشعار میزان ارادت بنده به شما ده برابر شد میتوانم به جرات بگم یه استاد تمام عیار هستید واقعا غبطه میخورم به دانشجویان شما و همیشه آرزو میکردم حسابداری نمیخواندم و حقوق میخواندم و میتوانستم به درجه شاگردی شما دست یابم .

پاسخ دادن به سیدنور لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *