خرخونی

یادم نیست که اولین باری که این کلمه «خرخون» را شنیدم کی بود. اما می دانم که خیلی ها مرا به این لقب مفتخر کرده اند. خب من هم مثل هر کس دیگر از این لقب خوش ام نمی آمد و یادم می آید وقتی این کلمه را هم کلاسی هایم در مورد من بکار می بردند، برای این که به آنها نشان دهم که «خرخون» نیستم سعی می کردم دیگر پیش آنها درسهایم را دوره نکنم و اصلا روی کتاب و دفترم نگاه نکنم. البته گاهی هم «ننه من غریبا» در می آوردم و می گفتم که تمام دیشب سردرد گرفته بودم، یا مهمان آمده بود خونه امان، یا بابام برای یک کاری فرستاده بودم، و از این دست حرفها … که نتیجه بگیرم که نشد که درس بخوانم بلکه دست از سر ما بردارند. البته بچه ها هم این حرفهای من را خیلی جدی نمی گرفتند ولی به هر حال این هم یک نوع دفاع در مقابل اتهام «خرخونی» بود که چپ و راست زده می شد.

یه روز وقتی یکی از همکلاسی ها من را «خرخون» خطاب کرد، عکس العمل نشان دادم و کار به مجادله کشید. شب آن روز که می خواستم بخوابم همه اش این کلمه لعنتی «خرخون» و آن جر و بحث در مدرسه دور کله ام چرخ می زد که آخه این «خرخون» یعنی چه: یعنی من خر هستم و درس می خوانم. خب خیلی از بچه های کلاس که از من خرتر اند؛ حتما منظور این نیست؛ اگر معناش این باشد که ناراحت کننده نیست چو بچه ها که می دونند که من خر نیستم. یا منظور آنها این است که من هر چه می خونم باز عین خر هیچی نمی فهمم. این هم که درست نیست چون من اگر درس می خونم که می فهمم و توی کلاس ریاضی تمام مسئله های مشکل را من حل می کنم و بچه ها سر دفتر من با هم دعوا می کنند و تازه توی امتحان هم همیشه بهترین نمرات را می گیرم. شاید منظور آنها این باشد که من مثل خر درس می خوانم. عین خر درس می خوانم یعنی چه؟ یعنی همانطور که خر سرش را پایین می اندازد و بار را به مقصد می رساند، من هم سرم را روی کتابم می اندازم و … هی این حرفها را به خودم می زدم و به خودم دلداری می دادم که «خرخون» خیلی حرف بدی هم نیست. حتما «خرخونی» یعنی خیلی درس خونی، یعنی آنقدر درس بخوانی که انگار خر می خواهد دانشمند بشود. خب اگر آدم اینطوری دانشمند بشود که بد نیست حتی اگر مثل خر هم درس بخواند. ولی مگر خر درس می خوند؟… این حرفها صد بار توی مغزم دور خورد تا بلاخره آن شب خوابم برد.

اخیرا کسی به شوخی یا جدی چیزی به ام گفت که دوباره من را به یاد «خرخونی» آن زمان انداخت و دست مایه ای برای این دلنوشته شد. او به من گفت: «تو یه فرد خیلی معمولی هستی که فقط زیاد می خونی و زیاد کار می کنی و بلاخره یه خرخون واقعی هستی!» دیگه آن حساسیتهای دوره نوجوانی گذشته بود که از این کلمه ناراحت شوم و شب نخوابم و برای این که نشان بدهم که خرخون نیستم جواب برخی از سوالات سرکلاس یا امتحانی را ندهم و تجاهل کنم بلکه از شر همکلاسی های ناجنس رهایی پیدا کنم. در دهه پنجاه عمرم دیگر «خرخون» مفهوم بدی را برایم تداعی نمی کرد. آره من «خرخون» ام ولی تو چی هستی؟

پس از مطالعه زیاد در احوال دانشمندان، بزرگان و افراد موفق در گذشته و حال دریافتم که توفیق همواره در گرو تلاش و کوشش و محرومیت بوده است؛ کوشش و تلاش در حد غیر متعارف و در کنار آن محرومیت غیر متعارف از لذایذ زندگی و نعم دنیوی که برای بسیاری از مردم نشان از وجود رگه هایی از «خریت» دارد. وقتی شما احوال آن دانشمند کاشف[۱] هلیکوباکتری را مطالعه می کنید که برای اثبات نظریه خود مبنی بر این که زحم اثنی عشری ناشی از وجود این باکتری است، خود را آلوده می کند؛ یا آن مهندس چینی[۲] که برای حفر اولین چاه نفتی چین حاضر می شود از بیمارستان فرار کرده و به محل کارش در بدترین آب و هوا برگردد و برای جلوگیری از انفجار چاه و نبود امکانات با دست و پا سیمان درست کند و مجددا مجروح گردد بنحوی که مشرف به مرگ شود؛ یا کسی که هفته ها خود را در خانه زندانی کرده و در خانه یا آزمایشگاه مطالعه می کند و کتاب و مقاله می نویسد؛ و صدها نمونه دیگر همه حاکی از این واقعیت است که توفیق در گرو چیزی است که مردم عادی آن را غیر عادی می پندارند و آن را به «خریت» نسبت می دهند.

امروزه برخی از افراد به خصوص از نسل جوان هیچ تمایلی به زحمت و تلاش ندارند ولی در عین حال امید موفقیت دارند. برخی نیز تلاش و کوشش را اساسا بیهوده می دانند و راه کسالت و بی حالی را پیش گرفته اند به نحوی که بی رمقی و بی انگیزگی تمام وجودشان را گرفته است و چون یخ فسرده در آب هستند و هیچ انرژی از خود بروز نمی دهند. این که نشد است. چطور می شود که بدون زحمت به توفیقی دست یافت!؟

یکی از مهندسان موفق صنعت نفت که چندین سال پیش بازنشسته شد روزی به من گفت که من از بچگی کار کردم و شب و روز درس خواندم و زحمت کشیدم و نهایتا برای تحصیلات عالی به امریکا رفتم. پس از اخذ فوق لیسانس چندین سال در بدترین شرایط در فیلدهای نفتی امریکا کار کردم. از موقعی که به ایران برگشته ام نیز شب و روز توی پروژها در مناطق نفت خیز و در دمای بالاتر از پنجاه کار کردم. حالا که بعضا به شهرستان محل تولدم می روم تا اقوام و نزدیکان را ببینم و بعضی از آدمها آنجا می بینند که از جهت مالی دستم به دهانم رسیده و بلاخره یه ماشین خوب، یک خونه خوب و .. دارم، پشت سرم صفحه می گذارند که فلانی چار روز رفته توی نفت و هپل هپو کرده و برای خودش دستگاهی به هم زده است. او ادامه داد که به خدا قسم آنها که پشت سرم حرف می زنند یک دهم بلکه یک صدم رنج ها و زحمات من در زندگی را نکشیده اند ولی حالا حسرت زندگیم را می خورند و پشت سرم این خزعبلات را می بافند؛ آنها حتی یک روز در تمام عمرشان به اندازه من کار نکرده اند و حالا که موفقیت من را می بینند چنین و چنان می گویند.

بله به قول مولوی «ای تن آخر بجنب بر خود و جهدی بکن *** جهد مبارک بود از چه تو پژمرده‌ای». باید تلاش کرد و اگر خواستید از معمول مردم بالاتر شوید باید خیلی از چیزها را بر خود حرام کنید. هر شب مهمانی! هر روز تا لنگ ظهر خواب! هر روز ساعتها روبروی تلویزیون چمباتمه زدن! ساعتها وب گردی توی اینترنت! ساعتها کپ زدن و اختلاط کردن! و…. آخرش نه هنری و نه پیشرفتی و نه توفیقی و نه آینده ای. زمانی که باید کاشت و هنری کسب کرد به بازی گوشی و ناپخته گی تباهش می کنیم و بعد یک عمر رنجش را می کشیم و حسرت اش را می خوریم و برای الیتام درد خویش دیگران را متهم می سازیم و حسادت می ورزیم و آخرش با نکبت این دنیا را وداع می کنیم!

خیلی ها می گویند تلاش و کوشش برای چی؟ مگر همه که این روزها به مال و منال بادآورده رسیده اند از گذر تلاش و کوشش بوده است؟ نمی توان این حرفها را نفی کرد ولی در عین حال نمی توان بر راه صحیح و عمل صالح تکیه نکرد و افراد را به موهومات و راههای ناصواب رهنمون ساخت. حتی این پولداران نوظهور نیز در نتیجه تلاش و سعی دیگران به چنین نوایی رسیده اند و به طرق ناصحیح و از روشهای نامشروع و یا سیاستهای غلط توانسته اند سعی و کوشش دیگران را به ناحق برای خود تصاحب کنند. آنها نه رهبر ما هستند و نه مقتدای ما و نه ما تمایل داریم که راه آنها را برویم. به قول مولوی: «اما تو مگو که جهد و کوشش *** سودم نکند که بودنی بود».

من «خرخون» هستم چرا که وقتی کسی برای تحصیل به استرالیا رفته باشد و پنج سال درآن کشور باشد و حتی یکی از شهرهای آن کشور را نبیند؛ یا روی صندلیش بنشیند و مطالعه کند بدون این که متوجه شود که شش ساعت تکان نخورده است؛ یا آنقدر غرق درس و مطالعه باشد که نفهمد که صبح شده است؛ یا هزاران ساعت از اوقات فراغت خود را بجای گذراندن با خانواده و میهمانی رفتن و لذت بردن صرف نوشتن کتاب و مقاله کند و شب از درد گردن خوابش نبرد، و … خب با تمام استانداردهای جهانی هم در نظر بگیرید «خرخون» است. مگر دیگران که به توفیقاتی نایل شدند کمتر زحمت کشیدند، رنج بردند و تلاش کردند؟

بعد از این سالها حداقل این را می فهمم که «خرخون» از «خرنخون» صد پله بهتر است چون به قول مولوی «کوشش بیهوده به از خفتگی» و بنابراین عاشق «خرخون» ها هستم. چه منظور از «خرخون» همان «پرخون» باشد یا هر چیزی دیگر. من به آن کاری ندارم.

البته باید مراقب کسانی بود که ما را به «خرخونی» متهم می کنند. آنها خود دچار کسالت و پژمردگی و افسردگی هستند و تیرهای زهر آگینی در آستین دارند و به محض این که شما با آنها حشر و نشر کنید، تیرهای یأس و پژمردگی و کسالت و بی انگیزگی را به سمت شما شلیک می کنند و شما را نیز مثل خودشان مجروح خواهند ساخت. هیچ چیزی مثل کسالت و بی انگیزگی و فشل بودن مسری نیست. چرا که به قول مولوی: «از مردم پژمرده دل می‌شود افسرده *** چو پژمرده گشتی تو، دیگر نروئی».


  1. جواد
    پاسخ

    سلام آقای دکتر . مطالب مفیدی دارین من هم کاملا به حرفاتون ایمان دارم.یه سوال ازتون داشتم شما تعریفتون از رشته خوب چیه؟ رشته ای که همه تعریف می کنن به اصطلاح مد وپرستیژبالایی داره مثل پزشکی ، حقوق ، مهندسی؟ یا رشته ای که بازار کارش خوبه وبلا فاصله وارد بازرا کار میشی؟ یا رشته ای که درآمدش خیلی خوبه ووضعت توپ میشه؟یا رشته ای خودت علاقه داری می تونی تا دکتری ادامه بدی؟ به نظرتون این اعتقاد من درسته که هر رشته ای تو جایگاه خودش خوبه؟من خودم تو رشته آمار کارشناسی گرفتم اوایل متنفر بودم ولی بعدش دیدم با ریاضیات گره خورده علاقمند شدم در حال حاضر هم تو آزمون استخدامی دادگستری قبول شدم. به نظرتون آمار رشته خوبی ؟ به هر کی میگم آمار خوندم میگن چرا یه رشته درست حسابی نخوندی؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، رشته خوب رشته ای است که شما از طریق تحصیل در آن رشته بتوانید یک زندگی آبرومندی در آینده داشته باشید که این امر مستلزم پیدا کردن کار با حقوق مناسب است. اگر رشته ای کار نداشته باشد یا کاری مناسب نداشته باشد که در آینده شما پیشرفت کنید، بنظرم خواندن این رشته به هیچ درد نمی خورد غیر از ضایع کردن عمر. قبل از این که رشته ای را برای آینده خود انتخاب کنید، ببینید متوسط فارغ التحصیلان آنها چه شغلهایی را در جامعه دارند و سعی نکنید خیال بافی کرده و با مطرح کردن برخی از مصادیق نادر خود را قانع کنید که این رشته خوب است در صورتی که اکثریت آنها حتی نمی توانند یک شغل مرتبط پیدا کنند.

  2. مهسا
    پاسخ

    سلام من دانش اموز سال اول دبیرستان هستم در دوران راهنمایی که درس میخوندم خیلی کمتر امسال تلاش میکردم ولی با معدل بهتر!!
    با وجود این که امسال واقعا درس میخونم ولی هم معدلم به شدت افت کرده هم وضعیت درس هام وقتی درس میخونم و از خودم میپرسم همه رو بلدم ولی امتحانامو خیلی بد میشم واقعا نمیدونم چرا با توجه به اینکه امسال باید انتخاب رشته کنم خیلی هم حرص میخورم و تلاش میکنم اما هیچ وقت نتیجه نمیگیرم و الان واقعا دیگه نا امید شدم و هیچ انگیزه ای ندارم چون ا کثرا نتیجه نمیگیرم لطفا کمکم کنید مرسی

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، مهسا خانم، خب هر چه بالاتر می روید درسها مشکل تر می شوند و باید وقت و تمرکز بیشتری بگذارید. وقتی حس می کنی که درس را بلدی ولی در امتحان نمره خوب نمی آوری این نشان می دهد که بیش از حد به خودت اعتماد داری. به نظرم تمرکزات کم شده است. شاید سرگرم تکنولوژی شده اید و مرتب دینگ دینگ وایبر و امثال آن شما را از درس وا می دارد.

  3. محمد هادی
    پاسخ

    خداحفظشون کنه،در مازندران اساتید برای دانشجوی کارشناسی ارشد وقت نمیگذارن. امیدوار بودم بتوانم شاگردی شما را بکنم. اگر شمال تشریف آوردید، بابلسر و کلاردشت در خدمت شما هستیم ما را مشعوف بفرمائید…
    راستی استاد یه تعداد مقاله فرانسوی تو حوزه بین الملل خصوصی هست که لخیلی لازم دارم اما نمیدونم کجاها میشه پیداشون کرد. کمکم کنید ممنون میشم.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      انشااله می اییم بابلسر و کلاردشت و داد می زنیم آقا محمد! آقا هادی! و هر کس چواب داد می رویم خونه ایشان. خب چطور شما را مشعوف کنیم؟ به نحوه دسترسی به منابع فرانسه خیلی اطلاع ندارم.

  4. فاطمه
    پاسخ

    سلام استاد
    سوال داشتم که هیچ کس نتونسته حل کنه
    استاد من مخونم ولی کم میشم مثلا دین و کلی خوندم اخرش شدم ۶من چها روز فقط ریاضی مخوندم امروز امتحان دادم فک کنم میشم ۱۲خیلی دارم زجر میکشم بعضی وقتا فکر خودکشی به سرم میادهمه دوروریام بهم میگن خیلی باهوشی زرنگی نمیدونم والا پس چرا مخونم نتیجه نمیگیرم باور کنین دیگع خسته شدم راستی رشتمم ریاضی امسال هم. امتحان نهایی هم داریم چیکار کنم تو روخدا کمکم کنین. بخدا کلافه شدم دیگه

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، فاطمه جان این روزها اگر یه پشه کسی را بزند، فورا می خواهد خودکشی کند. خودکشی کن ولی در درس خوندن. مگر چند ساعت درس می خوانی؟ چند بار وسط نیم ساعت درس خواندن موبایل ات را چک می کنی؟ به مدت یک هفته هر روز ساعاتی را که به صورت مفید درس می خوانی را یادداشت کن و آنها را جمع کن و سپس تقسم بر هفت کن. اگر جوابش زیر ده بود بدان درس خون نیستی.

  5. صادق
    پاسخ

    عرض کنم که دقیق مثل بنده
    چقدر اول دبیرستان تو مدرسه نمونه از این قضیه فراری بودم
    و بند آخر مطلبتون دلسرد میشدم…

  6. محمد هادی
    پاسخ

    به نام خدا
    عرض سلام دارم خدمت شما استاد فرهیخته، دانشجوی ترم ۲ کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه مازندران هستم.. امشب وقتی توی گالری عکس شما را دیدم در کنار مادر بزرگوارتون اشک توی چشمام جمع شد چون مدتهاست که از مادرم را ندیدم، نمیدونم این افتخار رو به بنده میدید که در چند مقاله پژوهشی شاگردی شما را بکنم یا خیر..

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، آن مادر بزرگم هست که خدا نگهدارش باشد. متأسفانه وقتم اجازه همکاری برای مقاله مشترک را نمی دهد.

  7. علی
    پاسخ

    سلام
    واقعا عالی بود ولی سوال من اینه من می خام خر خون شم
    چی کار کنم
    تو رو خدا جواب بدین
    من اثلا رمق درس خوندن ندارم
    نزدیک امتحان هاست
    من هی چی بارم نی
    لطفا کمک کنید

  8. محمد
    پاسخ

    سلام خسته نباشی من دانش اموز کلاس هفتم هستم من در دوران ابتدایی جز نفرات اول استان بودم ولی الان که راهنمایی رفتم خیلی پایین امدم جوری که بد ترین دانش اموز مدرسه هستم بنظر شما چی کار کنم لطفا توضیح دهید ممنون

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، همیشه بدان برخی از افراد در ابتدایی خوب می درخشند ولی بعد افت می کنند. بعضی ها هم برعکس هستند. حتی کسانی که وارد دانشگاه می شوند ممکن است قوی تر وارد شوند و ضعیف تر خارج شوند. بهتر است در تمام مراحل تحصیل مراقبت کنید که افت تحصیلی نداشته باشید والا باید از به دست آوردن یک شغل و رشته خوب محروم شوید.

  9. پارسا
    پاسخ

    سلام دکتر من پارسا محمدی هستم واز اهواز هستم من کلاس هفتم (دوم راهنمایی)هستم منتا کلاس ششم بسیار کوسا ودرس خوان به قولی هم خرخون بودم اما بعد از ششم تازه ماجرا ها شروع شو با نمره های بد اول سال پدر ومادرم خیلی از دستم ناراحت شدند ولی من دوباره به ان ها قول دادم که نمره هایم را خوب کحنم بعد از چندین بار قول دادن دوباره به همین نتیجه گرفتم که تا همین امرو نمره انگلیسی ام را پانزده و هفتاو پنچ گرفتم این امتحان خیلی سخت بود ولی من نمره مطلوب خودم را نگرفتم ولی تو کلاس هم اول شدم ولی برای انتحانات بعدی میترسم به نظرتون چکارکنم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام ملاک نیست که شما در کلاس اتان اول شده اید. شما بعدا باید در سطح کشور رقابت کنید نه در سطح مدرسه اتان. اگر نجنبی، ممکن است فرصت رفتن به یک رشته خوب را برای همیشه از دست بدهید.

  10. خرخون
    پاسخ

    مطلبتون عالی بود.منم همین مشکلو دارم.همکلاسی هایم با وجود درس خواندن زیاد اگر از من نتیجه بدتری بگیرند مرا متهم به خر خونی و بدتر از آن به دروغ گفتن که میگم خرخون نیستم متهم میکنند.دقیقا من هم همین بحث های شما را داشتم.چکار کنم؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام هیچی. بخشی از خر خونی این است که نباید به دیگران توجه کنید که می خواهند عمدا یا عملا شما را از هدف اتان باز دارند

  11. سجاد افضلی
    پاسخ

    با عرض سلام و خسته نباشید و تبریک سال نو ؛
    بنده سجاد افضلی هستم . دانش آموز پایه ی اول دبیرستان و در مدرسه نمونه دولتی درس میخوانم ، درسم هم به نسبت خوبه و معدل امسالم هم ۱۹/۳۶ شده من از شما جهت مشاوره برای انتخاب رشته که یکی از مهمترین مراحل زندگی هست و …
    میدانم که علاقه مهمه ولی اطرافیانم تجربی را به علت بازار کار بالا پیشنهاد میدهند و … از شما خواشمندم تا در اسرع وقت به این بنده حقیر کمکی بنمایید .
    ولی دومین مسئله این است که : با زبان ساده بگم: چه جور ی شما تو دانشگاه تهران قبول شدید ؟؟؟ خداییش تلاش جواب میده ؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، یعنی این همه دانشجو که سالیانه در دانشگاه تهران قبول می شوند چطوری وارد شدند. خب آنها هم مثل شما بودند و زحمت کشیدند و به آن دانشگاه راه پیدا کردند. همیشه به خودت بگو که من از دیگران چی کم دارم و می توانم به آنچه که لایق اش هستم برسم. خدا هم کمک می کند.

  12. بهار
    پاسخ

    با سلام خدمت شما استاد گرامی
    راستش را بخواهید من در انتخاب رشته کنکورم خیلی اشتباه کردم با و جود این که خیلی تلاش کرده بودم و رشته مورد علاقه ام را قبول می شدم اما مشاوره اشتباه باعث شد که اشتباه انتخاب کنم الان هم که فارغ التحصیل شده ام همش افسوس گذشته را میخورم چون اگر رشته مورد علاقه ام را می رفتم الان یک کار خوب و مناسب داشتم نمی خواهم نا امید باشم چون که از شیطان است به نظر شما من الان چه کار کنم؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام برگردید و کارشناسی مورد علاقه اتان را دنبال کنید یا بهتر از آن سعی کنید همان رشته را ادامه دهید

  13. الهام
    پاسخ

    سلام آقای دکتر من لیسانس حقوق دارم و کارمند دادگستری هستم متاسفانه هرچی برنامه ریزی میکنم که برای ارشد در رشته تجارت بین الملل قبول شم وقت کم میارم و نمیتونم همه مطالبو کامل بخونم به نظر شما فقط قانون بخونم کفایت میکنه و میتونه رتبه آور باشه، یا اینکه نه همراه با قانون باید کتب هم خوانده شود ممنون میشم راهنماییم کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، قانون و تسلط بر آن در موفقیت در آزمونهای تستی خیلی مهم است ولی بدون مطالعه کتاب و نظریات امکان درک صحیح از قانون را ندارید و ممکن است قانون به سرعت در جلسه امتحان فراموش اتان شود

  14. احسان
    پاسخ

    سلام آقای دکتر،امیدوارم حالتون خوب باشه‌
    من امشب که دلنوشته هاتون رو خوندم وااااقعا متحول شدم،منی که دو سه سالیه این روند غلط رو پیش گرفتم، وهمانطور که شماگفتید«همنشینی با آدمهای سست و بی خاصیت»،وضعیت درسیم خوب بود اما حالا…تابستون هم برای برنامه ریزی کنکور پیش مشاور رفتم و هزینه کردم،اما بهش عمل نکردم،اما حالا واقعا واقعا… میخوام شروع کنم و به پزشکی که عاشقشم برسم، واسم دعا کنید…..باتشکر….خدا خیرتون بده.

  15. محمد مهدی
    پاسخ

    سلام اقای دکتر من دوم راهنماییم خیلی زرنگ بودم ولی بعد از تلاش برا تیز هوشان قبول نشدم الان نمونم خیلی سعی نمیکنم به نظر شما چی باعث میشه من بیشتر درس بخوانم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، مهدی جان خب دوباره زرنگ شد. باید بنشینی و درس بخوانی. همین و بس. در سنی نیستی که خیلی مشغله داشته باشی

  16. نازگل
    پاسخ

    سلام استاد عزیز…مطالب شمارو خوندم خیلی خوب بود…من دانش اموز دوم دبیرستانیم رشتم تجربیه تو مدرسه معمولی درس میخونم….من واقعاا دانش اموز زرنگی هستم هر سال شاگرد اول کلاسم ولی امسال معدلم شده ۱۸و۴۱ اخه اصن حوصله درس خوندنو ندارم..الان هم واقعاا ناراحتم واسه خودم متاسفم…روحیه ام ضعیف شده..دوستای من همشون تو تیزهوشان درس میخونن معدلشون بیسته به حالشون غبطه میخورم ..از صبح تا شب کارم شده گریه بخداااا بد جوری ناامیدم هیش کی هیچ کی نمیتونه بهم کمک کنه تورو خدا بهم کمک کنید منتظر جوابتون هستم…پیشاپیش عید هم مبارک

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام معدل خیلی ملاک نیست ولی اگر احساس می کنید که دارید عقب می روید باید تجدید نظر کنید و بی حوصله گی را از خودتان دور کنید والا از رقیب ها دور می شوید و آن وقت باید تاوان این عقب ماندگی را یک عمر پس بدهید.

  17. student law
    پاسخ

    حضرت استاد سلام
    بنده به لطف پروردگار هیچگونه مشگل مالی و معنوی ندارم
    اما برای تشکر از این همه نعمت میخوام خرخونی کنم و سال ۹۴ هم کانون وکلا مرکز قبول بشم و هم ارشد دانشگاه تهران
    سپاس از شما

  18. فاطمه
    پاسخ

    جناب آقای دکتر سلام،
    این مطلب خیلی خوبه. از اونهایی که ادم باید هرچند وقت یک باری بخونه تا خسته نشه تا انرزی بگیره تا یادش نره اون همه مطلبی که باکار کردن کنار شما یاد گرفته، یادش نره که یک زمانی شاگرد چون شمایی بوده ودلش میخواسته انگیزه وتلاش وتخصص واخلاق چون شمایی رو داشته باشه. ممنون اقای دکتر به خاطر همه چیزهایی که از شما اموختم. وکاش فرصتی دست میداد بیشتر مینوشتید .

  19. ریحانه
    پاسخ

    سلام استاد.
    ممنونم که این سایت رو گذاشتین تا یکی مثل من یه حرف مهمی درمورد زندگیش بزنه.
    من رشته پرستاری قبول شدم.کوچکتر از ورودیهای خودم بودم…
    از اول بچگیم به پزشکی علاقه داشتم و در دوران تحصیلم تلاش کردم و کردمو درس خوندم و لذت میبردم و دوست داشتم زندگی و جون انسانهارو نجات بدم
    اما از ترم دوم به بعد مشروط شدم وتا اینکه کار به اخراج شدنم رسید تا اینکه با مادرم و برادو خواهرم از وزارت بهداشت و آموزش پزشکی تعهد و قول گرفتم که خوب درس بخوانم.
    ولی استاد ،دکتر عزیز کمکم کنید
    من الان روحیه خوبی ندارم
    همیشه به پشت سرم نگاه میکنم که من چی بودم و چی شدم.
    هیچکس نیست ک باهاش صحبت کنم.همیشه وقتی اشکها ارزش ریختن دارن که هیچکس نیست ببینه.
    دوست داشتم من هم مثل سایر پزشکان بیمارستان شب و روز تلاش میکردم و موفق میشدم
    اما من از دانشگاه آزاد تو یکی از شهرهای پایین درس میخونم
    من کجا و آنها کجا.
    موفقیتهای بزرگ واسه آدمهاییه که بزرگن و جاهای بهتر درس میخونن.
    وقتی به اقوام و فامیلمون نگاه میکنم میبینم که چقدر پله های ترقی رو طی کردن و دست از تلاش بر نمیدارن و دوست دارن دنبالش کنن،غبطه میخورم.
    من هم باید یکی مثله اونا باشم
    کی جای منو گرفته؟
    آقای دکتر راهنماییم کنید و کمک.
    عاشق شب بیداریم ولی از بس به آدمهای موفق دورو برم فکر میکنم انگیزه و حس درس خوندنو ازم میگیره
    دکتر موفق باشید.
    دست حق نگهدارتون

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، ریحانه خانم اشک ریختن و حسرت خوردن چه فایده ای دارد. باید دست به کار شد و تلاش را شروع کرد. مسلما نتایج آن را خواهید دید. اتفاقا دیدن آدمهای موفق به انسان انگیزه زیاد می دهد که خود را به آنها برساند.

  20. شهاب
    پاسخ

    استاد شیروی
    من ۱ سال قبل یکی از خوانندگان این وبسایت بودم
    علاقه اندکی به حقوق داشتم
    اما بعد از اینکه مطالب شما را خواندم به ح.تجارت بین الملل علاقه مند شدم
    رتبه ی کنکورم مناسب بود
    با بدشانسی حقوق شهرستان قبول شدم
    که ترجیح دادم برم تهران مرکز
    الان دانشجوی ترم ۲ هستم و ترم ۱ که دواتی بودم معدلم الف شد
    اما الان … وقتی اوضاع رو میبینم واقعا نامید میشم
    فارق التحصیلان حقوق بسیار زیاد هستن
    و جالب اینجاست که هر روز خبرهای نامید کننده از در و دیوار به آدم میرسه
    مثلا رییس کانون اعلام میکنه که وکلای جوان اکثرا بیکار هستن و مسافر کشی میکنن … اونم تو شهری به بزرگی تهران
    اصلا از حیطه شغلی هم که خارج بشیم بدون کنکور شدن رشته حقوق باعث شده این رشته کاملا وارد حاشیه بشه و به قول معروف هرکس از مادرش قهر میکنه بیاد و حقوق بخونه … حتی تا مدارج بالا مثل دکترا
    با این وضعیت … چطور میشه امید داشت به آینده
    زمان شما قطعا از این جور مشکلات نبوده … شما تلاش کردین و به جایی رسیدین
    به شما بورس داده شده … ولی الان … منی که ترم قبل همه ی کتاب هارو جلو جلو خوندم و سمینار های مختلف شرکت کردم و بسیار جدی پیش رفتم
    با این وضعیت چه انگیزه ای میتونم برای ادامه دادن داشته باشم ؟
    … واقعا دلم میخواست زمان شما بودم … شما خیلی شانس داشتین …

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خب مشکلات که هر زمان بوده است و نمی شود گفت که در عصر ما کمتر و در عصر شما زیادتر است. بلاخره تعداد زیادی از وکلا هم درآمدهای خوبی دارند و شما می توانید جزء همان ها باشید نه جز مسافر کشان آنها.

  21. مصطفی بختیاروند
    پاسخ

    با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرانقدر جناب آقای دکتر شیروی
    از روی صداقت تمام عرض می کنم:
    تواضع شما در رفتار با همه افراد از دانشجو گرفته تا همکار، الگویی بسیار مناسب برای همه ما است.
    امیدوارم ما هم بتوانیم راه شما را در پیش بگیریم و ادامه دهیم.
    اخلاق عالی شما واقعا همه را امیدوار می کند.
    خداوند حفظتان کند.

  22. حسین
    پاسخ

    “کوشش بیهوده به از خفتگی” به تعبیری دیگر : به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل. دکتر فرمایشات شما ناظر بر صرف فعل آموختن توسط ما بود، امیدواریم همکاران شما نیز هم چون شما به خوبی از عهده صرف فعل تعلیم دادن برآیند. دوستدار شما.

  23. حسین
    پاسخ

    سلام دکتر. من ۶ ماهه خوابگاه دانشگاه توی یه اتاق تقریبا آرومم و خونه نرفتم. تعطیلات میمونم دانشگاه و درس میخونم.اگر هم درس نداشته باشم، میمونم مطالعه آزاد میکنم. دو تا رشته هم میخونم. از بچگی به خوندن و نوشتن علاقه داشتم. البته الآن سال دو لیسانسم و فعلا مسائل ابتدایی هر علم رو یاد میگیرم.واقعا کار سخت و لذت بخشیه.خیلی حریصم که علمم زیاد بشه!!!!!! اما حدود ۱۰ سال دیگه باید همینطوری بخونم و کوشش کنم تا بتونم متخصص و صاحب نظر بشم. برام دعا کنید.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، حسین آقا روی یک رشته تمرکز کنی بهتر است.

  24. مهسا
    پاسخ

    سلام آقای دکتر مرسی از پاسخی که دادیدمن تقریبا یه ماه پیش با مطلبتون روبه رو شدم واز اون موقع روزی چند بار مطلبتونو میخونم واقعا بهم امید داده…
    خصوصا پاسخی که بمن دادید متفاوترین چیزی بود که تو این چند وقت از کسی شنیدم …
    واقعا خداحفظتون کنه…
    روزی که پزشکی قبول بشم ایشالا حتما دوباره میام کامنت میذارمو میگم که بخشی از موفقیتمو مدیون انسان شریفی همچون شما هستم…
    یاعلی…

  25. دلارام
    پاسخ

    سلام استاد من دانشجوی ترم دوم علوم آزمایشگاهی هستم ترم ۱ درس آناتومی عملی افتادم با اینکه تا ۳ شب بیدار بودم اولین باره که تو عمرم درسی میفتم برام خیلی سنگین بود مشکل روحی دارم آدم عصبی و استرسی هستم هیچ جوری نمیتونم استرسمو کنترل کنم میشه کمکم کنید خواهش میکنم ممنونم.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اولا تا ۳ شب بیدا نمون. ثانیا با کمی پیاده روی بر استرس خودت غلبه کن. ثالثا نگرانی بیش از حد تا حالا کسی را به جایی نرسانده است.

  26. مهسا
    پاسخ

    سلام جناب استاد
    من برای دومین سال برای رشته ی تجربی میخوام کنکور بدم سال گذشته وضعیت مناسبی از لحاظ درسی داشتم اما ۳ماه مونده بود به کنکور همه چیز عوض شد-یکی از استادهای قلابی زیست که واقعا هم مطرح بودند سرم کلاه گذاشت و چندین میلیون از پولهامو بالا کشید اما من قبول دارم چون روحیه ی خودباوری مو از دست داده بودم و حماقت کردم بهشون اعتماد کردم و هم پولم رفت و هم وقتم
    دست آخر هم بخاطر حماقتم خودمو باختم و فقط گریه کردم-۱۰روز به کنکور هم خواهرم به خاطر اختلاف با همسرش قهر کرد و اومد منزل ما تحصن نشینی!!!!!نتیجه رتبه ی۳۷۰۰۰ بر من نازل شد
    خلاصه با روحیه ی داغون شرو کردم و با هر بدبختی ای از شهریور ماه دارم میخونم-وضعم داشت روز به روز بهتر میشد که خواهرم از دی ماه دوباره اومده خونمون و تصمیم جدی بر طلاق این مشکل مشکله ۷ ساله پس این بار حتما جدا میشه -ولی من موندم وسط دعواها -دیگه خوب درس نمی خونم البته نمی تونم چون سعیمو میکنم اما صدای دعوا ها -آینده ی خواهر زاده ام-حرکات ناپسند دامادمون و بی ملاحظه گی خواهرم و امان ندادن گریه همه و همه داغونم کرده
    من عاشق پزشکی عاشق در س خوندن در راه امام زمانم
    اما…….

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام مهسا خانم باید یاد بگیری چطور در دعواها و داد و قالها درس بخوانی. این هم بخشی از خر خونی است.

  27. بهار
    پاسخ

    سلام آقای دکتر، خسته نباشید.
    من با داشتن یه مدرک لیسانس چون عاشق رشته داروسازی هستم میخوام دوباره کنکور سراسری شرکت کنم اما متاسفانه نمیتونم به صورت پیوسته و منظم زیاد درس بخونم، البته همین الانم وضعیت درسیم تقریبا خوبه و اگه بتونم چند ماه باقی مونده عالی درس بخونم مطمئنا با یه رتبه عالی دارو قبول میشم. اما واقعا تو زیاد خوندن مشکل دارم چون عادت به زیاد تلاش کردن ندارم. چطور میتونم عادت به مطالعه زیاد رو در خودم به وجود بیارم؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام اگر انگیزه داشته باشی همان انگیزه به تو انرژی می دهد و اگر الکی یه چیزی را دوست داشته باشی خب لابد می خواهی الکی هم آن را به دست آوری. به نظرم عاشق داروسازی نیستید تظاهر می کنید. به قول سعدی: قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد *** سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را

  28. تىنا
    پاسخ

    سلام اقاى دکتر
    من سال دوم دبىرستان رشته تجربى هستم تا پارسال شاگرد اول تا سوم بودم همىشه اما توو امتحانات ترم اول امشاد معدلم ۱۸.۵۰ شده از نظر روحى بسىار بهم رىختم و داىم در حال گرىه کردنم احساس پوچى مىکنم شراىط روحى خىلى بدى دارم واقعا تحمل اىن معدل برام سنگىنه.
    چىکار باىد بکنم ؟

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام تینا خانم وقتی به هم می ریزی روی درس ات تأثیر بد می گذارد. گریه کردن هم راه کار نیست. ببین دلیل این ضعف شما چیست. در ضمن بدان که شاگرد اول شدن هدف نیست بلکه باید خوب درس بخوانی که بتوانی رشته های خوب قبول شوید.

  29. مهران
    پاسخ

    سلام. من دانش اموز مدرسه نمونه هستم من در درس عربی خیلی ضعیف هستم بطوری که خیلی زیاد بهش نگاه می کنم ولی هنگام جواب دادن سوال ها با اموخته های خودم می سنجم ولی بعداز امتحان می فهمم که اون اشتباه بوده و سوال رو غلط جواب دادم میخواستم راه حلی رو برای این مشکلم پیدا کنم ..ممنون

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام سعی کنید دوباره کتابهای عربی سالهای قبل را مرور کنید و وقت زیادتری روی آن بگذارید.

  30. سید حسین ضیایی
    پاسخ

    منکه جناب دکتر تو کارشناسی ارشد متوقف شدم و گرفتاریهای زندگی هر روز پیله جدیدی برام می دوزه

  31. میلاد
    پاسخ

    باسلام
    پدر و مادر من هر دو بیسواد هستند و من هم الان در مدرسه
    تیزهوشان و د وره ی راهنمایی مشغول به تحصیل هستم.می خواستم بدونم که بیسوادی پدرومادرم چه تاثیری توی وضعیت تحصیل من داره.من چطوری می تونم معدلم رو به ۲۰ برسونم.معدل من این ترم ۱۹.۹۳ بود.خواهش میکنم کمکم کنید

  32. نرگس
    پاسخ

    سلام ….من سال اول هستم تا سوم راهنمایی معدلم ۲۰بوده امسال که اومدم اول دبیرستان معدلم ۱۹.۵۰ شده …الان واقعا ناراحتم بابت معدلم احساس تنبلی میکنم اصلا نمیتونم درس بخونم…

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، خب نرگس خانم بیشتر بخوانید چی می شد مگر!

  33. نگین
    پاسخ

    باسلام خدمت آقای دکتر مطلب خوب و جالبی بود
    آقای دکتر من دقیقا شرایطی مشابه ماندانا خانم دارم از آنجایی که متاسفانه در شهر ما مشاور تحصیلی نداریم خیلی اذیت میشم در حالی که خیلی می خونم نتیجه نمی گیرم همین که از جلسه امتحان بیرون میام همشون یادم میاد جالب اینجاست که اصلا استرس تدارم اما فوق العاده منفی باف هستم با اینکه از لحاظ معلومات از سایر همکلاسی هایم بیشتر می دانم اما متاسفانه میانگین نمراتم از همه پایین تر است تصمیم گرفته ام هرگز دیگر به تحصیل ادامه ندهم با اینکه برادرانم اصرار دارند که دکترا شرکت کنم اما با تمام علاقه ام به این موضوع نمی توانم ادامه بدهم با توجه به اینکه دوره کارشناسی در دانشگاه پیام نور بودم احساس می کنم تمام مشکلات من از آنجا شروع شد چرا که دوره دبیرستان یک بار خواندن برای گرفتن نمره عالی کافی بود آقای دکتر لطفا مرا راهنمایی کنید باسپاس فراوان از حسن توجه شما

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام بیشتر این مسائل روحی است و باید دوباره در یک فضایی درسی درستی قرار گیرید. این که بعد از امتحان همه را بیاد دارید نشان می دهد که استرس و آشفتگی ذهنی دارید و می توانید حلش کنید.

  34. مائده
    پاسخ

    سلام استاد گرانقدر
    من دوم ریاضی هستم امسال به خاطر تغییر شرایط خونمون اصلا حس درس خوندن رو نداشتم امتحانای ترم اولم هم خیلی بد شده به طور میانگین ۱۴ در حالی که تا پارسال معدلم زیر ۱۸.۵نیومده بود من به خاطر شرایط سنگین خونمون برای درس خواندن در ترم جدید تصمیم به رفتن به کتابخانه گرفتم و توی تست هوش پارسال هم ۱۲۵رو آورده بودم به خاطر همین نمره های این ترمم برای پدر و مادرم خیلی غیره منتظره هستند و نمیدانم چگونه آنها را توجیه کنم من به خودم و توانایی هام ایمان دارم ولی فوق العاده بازی گوش کنجکاوم و دوست دارم همیشه در صحنه حاضر باشم در بهترین مدرسه غیر انتفاعی شهرمان با دبیران بسیار خوب درس می خوانم و زیر بار چیزی که علاقه ندارم هیچ وقت نرفتم از شما می خواهم مرا راهنمایی کنید که چگونه کارنامه ام را به پدر و مادرم نشان دهم و اینکه چگونه نمراتم را جبران کنم به طوری که معدل پایانی ام بالای ۱۸.۵ شوم
    جو خانه مان نسبت به سال گذشته شلوغ تر شده و در ساعاتی از روز بسیار تنها هستم و اصلا فرصت صحبت کردن با پدر و مادرم را ندارم و آنها نمرات مرا با خواهران و برادرم مقایسه می کنند

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام مائده جان، بیشتر از این که فکر این باشید که دیگران در مورد معدل شما چه می گویند سعی کنید با آرامش و دور از بازی گوشی درستان را بخوانید به تدریج معدل اتان را بهبود بدهید. آدمهای باهوش یک عیبی به نام بازی گوشی دارند که باید آن را کنترل کنند.

  35. امیر
    پاسخ

    با سلام دکتر .خدمت شما عرض کنم که من دانشجو در مقطع کاردانی هستم چطور تا اینجا رسیدم نمیدانم ، دکتر حافظه ما هیچ مطلبی رو نمیگیره نه بلند مدت نه کوتاه مدت به خدا دیگه از خودم بدم میاد حتی مطلبی رو هم که دوست دارم زود از حافظم میره بعد ی مدت کم دوباره مطلب رو ببینم به خودم میگم این که تو ذهنم بود مثل ی توهم، چرا(نمی تونم بگم) حتی در حد ی جوک یا اس ام اس!!! میدانم باید زیاد مرور کنم اما وقتی میبینم از همین استارت اول ضعیفم عقب میکشم ،خواهشن راهنمایی کنید

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام می دونید که هر چه موضوع را سخت تر ببنید آن موضوع برای شما سخت تر خواهد شد. در یک تحقیقاتی که انجام شده متوجه شده اند که یک مسیر واحد نزد آدمهای تنبل طولانی تر و نزد ادمهای چالاک کوتاه تر می آید.

  36. افشین
    پاسخ

    با سلام و تشکر از جناب دکتر شیروی
    قبل از اتمام کارشناسی یک ترم مرخصی گرفتم و در خانه مشغول دوره درسهای کارشناسی شدم تا ارشد بتوانم در دانشگاهی که می خواهم بدون اتلاف وقت قبول شوم.علی رغم آنچه که احساس می کردم حتما در دانشگاهی عالی پذیرفته می شوم، دانشگاهی پذیرای من بود که هیچ وقت تصور نمی کردم. با تمام بی میلی در آن دانشگاه ادامه دادم و علاوه بر دروس خواسته شده خود را مطابق منابع دانشگاههای معتبر به پیش بردم، امروز که مشغول نوشتن پایان نامه می باشم، متاسفانه شاهد رکود فکری خود می باشم گویی که دیگر هیچ آرمانی در سر ندارم و به تماشای گذر طبیعت نشسته ام! به قدری احساس به میلی میکنم که خود را از دخالت در همه چیز دور داشته به کارهای ساده مشغول می باشم. ناگفته نماند بعنوان مشاور وکیل در موسسه حقوقی مشغول به مطالعه پرونده ها و همکاری هستم. اما آنچه که احساس می کنم باید باشم نیستم،علی رغم آنچه که دیگران مرا می بینند و تعریف و تمجید می کنند! اخیرا در زمینه مطالعه های شخصی به نحوی عالی و حساب شده برنامه ریزی کرده و منابعی خوب برای بالابردن سطح اطلاعات گردآوری می کنم، اما امان از آن زمان که وارد برنامه می شوم! روزهای اول برنامه مصصم و بااراده شروع می شود اما در میانه راه منحرف به سمت ایده های دیگر می شود و هیچگاه به پایان راه نمی رسد. اگرچه در همه کار موفق و تیزبینم اما آنچه می خواهم نیستم…. اخیرا در ازمونهایی که شرکت نموده ام علی رغم اینکه احساس می کردم بالاترین رتبه را کسب می کنم ، رتبه های حاصله به قدری ناامیدانه و دور از انتظار بود که خود را ناکارا حتی در عمل نمودن به برنامه ریزی های شخصی می دانم .. در آخر اینکه همه کارهای زندگی خود را حتی تفریح با خانواده و دوستان را منوط به قبولی در آزمون نموده ام، دیدار من با دوستان و خانواده، و محور گپ و گفتمان در خصوص عدم قبولی من است و ….
    و چه افسوس ها که از دیدار و گفتگوها دارم…
    ایزد را باشد که منتی بر این شکسته نهند تا دوباره بایستد و پیش رود …

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام یکی از راه های پیشرفت حسی است که شما دارید که به آنچه دارید قانع نیستید. پس حس خوبی است اما اگر بعد از مدتی جواب نگرفتید باید در روش ها تجدید نظر کنید. کم کاری و شاخه به شاخه شدن و مرتب برنامه را عوض کردن می تواند ز جمله این عوامل باشد.

  37. هوشيار
    پاسخ

    با سلام ، ببخشید آقای دکتر من در مدرسه شاهد تحصیل میکنم الآن هم سال دوم تجربی هستم امسال معلم های ما بر عکس سال قبل خوب نیستند و قدرت بیان خوبی ندارند البته این حرف من نیست حرف اکثر بچه های مدرسمونه.امسال من هر چه قدر درس میخونم نمیتونم نتیجه خوبی ببینم و این قضیه داره منو نسبت به آینده‌ ام بدبین میکند و از این بابت خیلی نگرانم.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام آیا واقعا معلمها بدتر شده اند یا شما بدتر شده اید. به نظرم یکی از توجیهات برای فرار از درس این است که تقصیر را به گردن دیگران بیندازیم. اگر معلمها آن طور که شما می خواهید نیستند شما با خواندن بیشتر آن را می توانید جبران کنید.

  38. سوگند
    پاسخ

    وآقای دکتر در ضمن می خواستم ازتون تشکر کنم که بدون هیچ منتی این چنین صبورانه پاسخگوی همه هستید کاش در همه رشته های تحصیلی استادانی دلسوز مانند شما داشتیم واقعا ممنون خداخیرتان بدهد.

  39. سوگند
    پاسخ

    سلام آآقای دکتر راستش من رشتم تجربی بوده و جزء همین گروه خرخون بودم موقع کنکور به خاطر فشار روانی نمی تونستم خوب درس بخونم اما با این وجود رتبم طوری بود که رشته مورد علاقموقبول میشدم اما موقع اانتخاب رشته به دلیل مشاوره نادرستی که شدم یه رشته دیگر رو انتخاب کردم. الان که کارشناسی خودم رو گرفتم همش حسرت گذشته رو می خورم چون اگر اون رشته رو می رفتم الان بیکار نبودم از طرفی میخوام تو ارشد تغییر رشته بدم تا بتونم استاد دانشگاه بشم اما میدونم این تغییر رشته هم فایده ای نداره. الان و در این شرایط امیدم فقط به خداست .

  40. علی
    پاسخ

    مرسییییی

  41. ساشا
    پاسخ

    سلام اقاى دکتر تورو خدا کمکم کنین، من دانشجوى پیام نور رشته آى تى هستم. خیلى درس میخونم بیشتر از هم کلاسیام ولى در اخر امتحانامو گند میزنم و مشروط هم شدم، ولى اونا با اینکه درس نمیخونن همه درستشونم پاس میشن، تو فکر گرفتن بورسیه هستم ولى با معدل پایین گرفتن بورسیه خیلى سخته، تورو خدا کمکم کنین، من باید چطورى درس بخونم که تو امتحاناتم موفق بشم تو یکى از سخنرانیهاى دکتر حلت شنیدم که میگفتن اگه روزى ١ ساعت درس بخونى تو کنکور یه رشته عالى قبول میشى ولى من با اینکه در روز ٧یا ٨ ساعت درس میخونم امتحاناتمو گند میزنم، گاهى وقتا فکر میکنم تو درس خوندن خنگم، ولى در کل ادم با اطلاعى هستم هر کسى در هر زمینه اى به مشکل بخوره زنگ میزنه و من راهنماییش میکنم راجع به مسایل هم تقریبا اطلاعات خوبى دارم ولى نمیدونم چرا تو درسام اینقدر مشکل دارم. خیلى نارحتم مطخام معدلم به ١٧-١٨ برسه چیکار کنم. تورو خدا زود جوابمو بدین ممنونم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام من اعتقاد ندارم که با یک ساعت درس خواندن می شود رشته عالی قبول شد. این اشتباه است. باید درس بخوانید و خوب درس بخوانید. شاید بازیگوشی می کنید شاید تمرکز ندارید و شاید اصلا درس نمی خوانید فقط با کتاب خودتان را مشغول می کنید. از این به بعد اگر ده ساعت در روز به صورت مفید درس خواندید آن وقت منتظر جواب باشید. برای این کار ساعتهایی که به صورت مفید درس می خوانید را در طول یک هفته یادداشت کنید و بعد تقسم بر هفت کنید تا مشخص شود که شما چند ساعت درس می خوانید.

  42. سیما
    پاسخ

    با سلام من دوم دبیرستان هستم و رشته ام انسانیه وبه رشته ام علاقه دارم اما بخاطر حرف های پدرم ودیگران مدت زیادی است که اصلا حال وحوصله ی درس راندارم چون هی میگن انسانی چه رشته ای هست تو که به جایی نمی رسی ………..خلاصه خیلی ناراحتم چون درس هایم را به خوبی نخواندم ام از حالا می خواهم با تلاش هایی که میکنم حرف همه را زیر پا بگذارم وموفقترین باشم وسوالی که از شما دارم اینه که امتحاناتم شروع شده میتونم

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، افراد جامعه نتایج رشته های تجربی و فنی را ملموس تر می بینند ولی رشته های انسانی به صورت ملموس اثرات کمی دارد. نقش یک پزشک در مداوای یک بیمار خیلی در جامعه پررنگ تر از نقش یک قاضی در گرفتن جان یک فرد سالم نشان داده می شود

  43. سیما
    پاسخ

    مرسی از سایتتون

  44. دانش آموز تيزهوشان
    پاسخ

    باسلام وعرض ادب خدمت آقای دکتر،جناب دکترمن دانش آموز کلاس هشتم ازمدرسه تیزهوشان هستم من فکر می کنم که از اون خرخون ها هستم ولی نتیجه ای که در نهایت به دست میارم اصلا قابل قبول خودم نیست البته معدلم٢٠هستش وهمیشه جزء نفرات برترمدرسه هستم اما بازم نمی تونم موفقیت آن چنانی به دست بیارم امروز آزمون جام ادبیات داشتیم خیلی خوب خونده بودم ولی نتونستم تست هارو خوب بزنم واز٣٠تا سوال٢۵تادرست زدم فهمیدم که علت هم درخوب درس نخوندنم هستش وهم در بی دقتیم به نظر شمامن چیکارکنم؟چطوری درس و شروع کنم ؟دوستام که وضعیت درسیشون شاید خیلی خیلی بدتر ازمن بودبارفتن پیش مشاور مدرسه مون داره وضعیت درسیشون به من نزدیک میشه خودمم به خاطر اینکه مشاور مدرسه مون زیاد ازمن خوشش نمیاد(چون خواهرش باهام همکلاس منو واسه اون یه رقیب می دونه)باهاش راحت نیستم خواهرش وضعیتش ازمن پایین تره ولی کم کم خودشو می رسونه خودم می دونم همیشه نمرات اونوبا نمرات من مقایسه می کنه.دیگه کلافه شدم منی که همیشه اول بودم حالا کم کم عقب میوفتم به جز شما کسی و پیدا نکردم که ازش کمک بخوام خواهش می کنم بهم کمک کنین که دوباره مثل اولم بشم ببخشید خیلی حرف زدم.کمکم کنین لطفا.ازلطفتون متشکرم.

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام خیلی خودت را درگیر رقابتهای کوچک و رقابتهای سطح مدرسه نکن. آینده دور را نگاه کن که با پشتکار می توانی موفق شوید. سعی کن با معلمهای خودت مشاوره کنید و ضعفهای خودت را پیدا کنی ولی هرگز زیاد خواندن را به دلیل خوب خوندن رها نکن.

  45. صابر
    پاسخ

    به نام خدا-باعرض سلام خدمت آقای دکتر-من فارغ التحصیل رشته تجربی هستم وامسال دومین سالی هست ک برای کنکورمیخوام شرکت کنم-من دانش آموزخیلی زرنگی بودم وتاسال سوم دبیرستان شاگرداول بودم وبقول بچه ها یه خرخون به تمام معناومعدلم ۱۹/۵۸بود.اما سال چهارم ورق برگشت وبه علت اینکه درس نمی خوندنم و واقعا از کتابها بدم میومد-دیگه اون شوق وذوق همیشه رو برای درس خوندن نداشتم.سال اول قبول نشدم وامسال هم تا به الان مثل پارسال خوب درس نمیخونم.من به خودم اطمینان دارم که اگه ازهمین حالا هم شروع کنم رتبه ی خیلی خوبی میتونم بیارم ولی انگیزه ی کافی برای درس خوندن ندارم.ازکتاب ها تنفردارم.شب به خودم میگم که ازفردا شروع میکنم ولی….- وقتی به پدرومادرم نگاه میکنم خجالت میکشم.ازتون خواهش میکنم وشمارو به جون بچه هاتون قسم اگه میتونین کمکم کنین ویه راهکاری به من نشون بدین.به خدا دیگه از این همه تنبلی خودم خسته شدم.ممنون میشم اگه جواب بدین-یاعلی

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام، کسی که امروز برای زندگی بهتر خود تلاش نمی کند در آینده تاوان سختی می پردازد که صدها برابر تلاشی است که شما می توانید حالا برای یک آینده بهتر انجام دهید.

  46. شیرکوابراهیمی
    پاسخ

    ضمن عرض سلام وادب خدمت استادارجمندجناب اقای دکترشیروی
    من واسه پیداکردن منبع یه تحقیق ازدرس تجارت بین الملل به این صفحه اومدم دانشجوی ارشد خصوصیم وکتاب شما منبع درسیمونه .این مطلب خیلی روم تاثیرگذاشت چون منم ازاون خرخونابودم ونتیجشم دیدم .ولی دوساله سرد وبی رمق شدم وازخودم بیزاربودم ولی تازگیها شکرخدادارم باسعی وتلاش بازخرخون میشم چون راز سربلندی واینده ای درخشان دراین مجاهدته شبانه روزیست.حتی اگربیهوده باشه ازدید خودمون ولی به بارمیشینه.ولی این گفته های شما به من امید مضاعفی داد .به امیددیدارتان .سربلندو پایدارباشید.به امیدتبلورهمه ی رنگها فارغ ازنزادوقومیت ومذهب درافق ایرانمان

  47. ساجده
    پاسخ

    سلا م اقای دکتر می دونین همه به من می گن تو استعدا دخر خونی و…… داری واقعا هم بعضی وقت ها احساس می کنم ولی یه موضوعی هست که من اگهحوصله داشته باشم مثل چی می خونم ولی بعضی وقت ها که اصولا بیشتر وقت هاست که حوصله ندارم

    یه مشکل دیگه هم هست این که من خیلی ریاضی می خونم خیلی یعنی بیش تر وقت جمعه می دم به ریاضی
    ولی نمی چرا از همه بیش تر می خونم ولی از همه کم تر می گیرم
    ومشگلات دیگری هست که در فرصت های بعد خواهم گفت لطفا یه ادرسی(وبلاگی یا ……هرچیزی دیگر بدهید که ازتون…….
    دستتون درد نکنه فعلا دکتر جون

    • دکتر شیروی
      پاسخ

      سلام کسی که حوصله ندارد درس خون هم نیست باید حوصله و صبر داشت. نشانی ایمیل های اینجانب در بخش «تماس» قابل دسترس است.

  48. مجمدرضا قائدی
    پاسخ

    جناب آقای دکتر از دلنوشته جنابعالی بسیار لذت بردم ودر تصدیق نوشتارشما باید عرض کنم پرخوانی ریشه در تاریخ علما و فلاسفه مشهور ایرانی دارد همانطور که می دانیم در زندگی ابن سینا این داستان مشهور است که او کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را چهل بار خوانده و متوجه نشده است. اینکه نابغه شرق نتوانسته است این کتاب را بفهمد یکی از رازهایی است که در زندگی ابن سینا وجود دارد برخی معتقدند اگر ابن سینا کتاب اغراض مابعدالطبیعه ارسطو اثر فارابی را نمی دید، دیگر ابن سینای فیلسوف نداشتیم چون به شکلی ابن سینا از فلسفه زده شده بود و به بن بست رسیده بود و با دیدن این کتاب دوباره به فلسفه روی آورد.

  49. aghaei
    پاسخ

    با سلام و احترام خدمت استاد شیروی
    مطلب بسیار جالبی بود.یادداشت شما به ما دلداری داد.

    • یوسف منطقی
      پاسخ

      سلام بر استاد گرانمایه جناب دکتر شیروی-ازنوشتار نغز وپر معنای شما بسیار لذت بردم در سن ۵۲سالگی دانشجوی حقوق مالکیت فکری دانشگاه قم هستم دوست داشتم دلنوشته هاتونو در تمام معابر شهر وروستا قاب طلا میگرفتم تا نسل سومی های پرمدعا بدانند که نابرده رنج گنج میسر نخواهد شد ازطریق وبلاگ یکی از عاشقان شما استاد محترم دکتر بختیاروند آشنا شدم وازخداوند طول عمر باعزت براتون آرزومندم وخوشحالم که جای اساتید محبوبی مثل مرحوم کاتوزیان (ره) را پرمیکنید.

  50. مسعود میرزاباقریان - اصفهان
    پاسخ

    سلام بر شما و وقت شما بخیر و شادی
    کتاب ” عملی کردن دانسته ها ” نوشته آقای کن بلانچارد و پاول ج.میر و دیک روت و ترجمه خانم مامک بهادر زاده و انتشارات آوین در خصوص علاقه انسان ها به کسب اطلاعات و دوری از عملی کردن دانسته ها پرداخته و به تکرار ، تکرار ، تکرار مطالب برای جایگزینی در ضمیر ناخود آگاه و تبدیل دانسته ها به رفتار و راه های آن توضیح می دهد و تکیه کتاب بر ” بیشنر کم بیاموزیم ” است.خواندن این کتاب را توصیه می کنم و آفت بد دربین ما افتاده که در کسب اطلاعات با هم رقابت می کنیم و کلی مطلب کسب مب کنیم ولی کمتر به فکر عملی کردن دانسته های خود هستیم امیدوارم نطر شما را داشته باشم.
    با تشکر و قدردانی از زحمات و صدق دل شما

پاسخ دادن به سارا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *